در
کتابخانه
بازدید : 816794تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد نهم
مقدمه
Expand سیره نبویسیره نبوی
Expand امامتامامت
Expand امام علی علیه السلامامام علی علیه السلام
Expand حضرت فاطمه علیها السلامحضرت فاطمه علیها السلام
Expand امام حسن علیه السلامامام حسن علیه السلام
امام سجاد علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلامامام صادق علیه السلام
Expand موسی بن جعفر علیه السلامموسی بن جعفر علیه السلام
Expand امام رضا علیه السلامامام رضا علیه السلام
Collapse مهدی موعودمهدی موعود
Expand فهرست هافهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
[1]30. مسئله ای كه اینجا پس از بیانات گذشته لازم است طرح شود این است كه پس از آنكه این ایده را فی حد ذاته شناختیم كه یك ایده ی انسانی مترقی عالی عمومی است مبرّا از جنبه های ارتجاعی، نژادی، عقده ای و كینه ای، تنبلی و پس از آنكه آرمانهای بزرگ اسلام را در این ایده منعكس دیدیم و آن را آیینه ی تمام نمای اسلام شناختیم و از این آیینه، اسلام را دیدیم و شناختیم و مهمتر اینكه پس از آنكه خودمان از ایده ی مهدویت ایده گرفتیم چه تكلیف و چه وظیفه ای داریم؟ انتظار؟ همان كه درباره اش گفته اند: اشدّ من الاحتضار؟ یعنی چشم به در بودن؟ و به قول سعدی: فرق است میان آن كه یارش در بر - با آن كه دو چشم انتظارش بر در. همان انتظاری كه شعرا توصیف كرده اند كه معشوقی به عاشق خود وعده ای می دهد احیاناً مبهم و بدون تعیین دقیق وقت و عاشق بیچاره چشم به انتظار می نشیند و هر دقیقه برایش ساعتی است، احیاناً نگران وعده خلافی معشوق و دغدغه ی اینكه نكند با عاشق خسته دل دیگری در همان وقتِ وعده ی ملاقات مشغول معاشقه و سرگرم است و این عاشق منتظر را مچل كرده است. .

این كه حالت بدی است، وقت تلف كن و دردناك و اشدّ من الاحتضار است. این حالت حالتی است كه در وقتی هم كه انسان احیاناً ناچار می شود، مانند كسی كه منتظر مسافر عزیزی هست، باید خود را به چیزی مشغول كند كه از حالت انتظار خارج شود، زیرا دو عیب دارد: یكی اینكه خودش حالتی دردناك است، زمان را كند می كند، مانند وقتی است كه انسان در زندان یا در میان خزینه ی آب داغ است كه طاقت ماندن ندارد، هر ثانیه برایش دقیقه است و هر دقیقه ساعت و هر ساعت چند شبانه روز بلكه ماه و سال. عیب دوم این
جلد نهم . ج9، ص: 394
است كه دست انسان به كار نمی رود. پس نتیجه ی چنین انتظاری یكی رنج است و دیگر از كار ماندن. این گونه انتظارها هیچ اثر مثبت ندارد، تنها اثر منفی دارد. اگر یار عاشق یا مسافر خانواده بدون وعده ی قبلی یعنی بدون در انتظار گذاشتن هم بیاید، مقصود حاصل می شود و هیچ درد و رنجی و از كار افتادنی هم رخ نمی دهد. .

ولی نوعی دیگر انتظار است كه انتظار مثبت است و در تحقق وعده مؤثر است و آن در حقیقت مواعده ی طرفینی است نه یكطرفی، و آن مثل اینكه شخصی با شخص دیگر قرار می گذارد كه مثلاً فلان روز فلان ساعت در فلان نقطه منتظر من باش و طرف برای ملاقات با او ناچار است در آن نقطه برود و بایستد و اگر نرود هرگز به ملاقات او موفق نمی شود. چنین نیست كه چه انتظار بكشد و چه نكشد، ملاقات حاصل می شود. در حقیقت این گونه انتظار نوعی آمادگی است برای ملاقات. .

در انتظار ظهور دو عنصر وجود دارد: یكی امید، دیگری آرزو. اما امید به معنی این است كه روحتان در برابر تهاجم سپاه باطل شكست نخورد، پیروزیهای ظاهری آنان را به چیزی نشمرید، آنها را امری موقت بشمارید، تسلیم آنها نشوید، زیرا یأس تسلیم می آورد. اما آرزو به معنی این است كه ظهور در عین جنبه های خارق العاده ای كه دارد، كار خود را انفرادی انجام نمی دهد، با كمك یك عده یاران انجام می دهد: یاران شایسته و همفكر. لازمه ی آرزو آمادگی است.

پس به یك اعتبار، دو عنصر انتظار یكی امید و دیگر آمادگی است. .

انتظار وظیفه است اما وظیفه انتظار نیست، یعنی ما موظفیم كه منتظر و امیدوار به آینده باشیم ولی وظیفه ی ما صرفاً این نیست كه منتظر باشیم. انتظار مثبت همان است كه توأم با آمادگی است. .

می توان گفت اساساً انتظار فرج كه سنت است و مورد توصیه، جز اعتقاد و ایمان به اینكه شدتها برای اهل حق و اهل صبر(تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر)پایان می یابد و مقهور یأس و ناامیدی و تسلیم فساد دستگاههای فاسد نشدن، چیزی نیست؛ یعنی اینچنین فرض
جلد نهم . ج9، ص: 395
نكنید كه كار دنیا همین است كه جریان دارد و با همین باید ساخت و تا آخر دنیا وضع همین است و آرزوی اینكه حق و حقیقت روزی حاكم مطلق بشود یك آرزوی اتوپیك و برج عاجی است؛ خیر، یك حقیقت است. .

لهذا به احدی گفته نشده به صورت یك وعده ی شخصی كه در عمر تو تحقق می یابد منتظر باش تا شخص را بلاتكلیف انتظار بگذارند، بلكه گفته شده كه نهایت مبارزه های حق و باطل این است، پس شما از نظر حصول فرج در پایان كار ناامید نباشید و ضمناً گفته شده است كه آرزو هم بكنید. آرزو طبعاً آمادگی ایجاد می كند، زیرا آرزوی شركت در یك برنامه ی بزرگ است كه فقط افراد زبده می توانند شركت كنند. .

از این نظر انتظار فرج انسان را به صورت سربازی در می آورد كه مطمئن است فرضاً خودش از میان برود، ایده اش و هدفش قطعاً در آینده پیروز است و به فرزندان می گوید ممكن است ما روز پیروزی را درك نكنیم ولی چنین روزی هست و خوشا به حال كسی كه چنین روزی را درك می كند، بر خلاف كسی كه از پیروزی ایده اش هم ناامید است. لهذا انتظار عبادت است.
[1] این مطلب در اینجا خوب بحث نشده است. رجوع شود به ورقه های
یادداشت موعود اسلام- انتظار فرج

كه خلاصه ای است از سخنرانی شب ششم كاشان در 28 شعبان 94.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است