خرامیدن اختر و ماه و مهر
و این گردش جاودانی سپهر
مپندار كارامش خودسری است
سراپرده ی این جهان سرسری است
در این پرده یك رشته بیكار نیست
سر رشته بر كس پدیدار نیست
نه زین رشته سر می توان تافتن
نه سررشته را می توان یافتن
سر رشته را آن كسی یافته است
كه خود رشته را اینچنین بافته است
(نظامی) .
یكی مرغ بر كوه بنشست و خاست
برآن كُه چه افزود و از وی چه كاست
جلد هشتم . ج8، ص: 308
من این مرغم و این جهان كوه من
چو رفتم جهان را چه اندوه من
(نظامی) .
فما بكت علیهم السماء و الارض. .
اشعار توحیدی، رجوع شود به اوایل دفتر شماره ی 7 (دفتر بزرگ
قدیم قم) . .
ایضاً رجوع شود به ورقه های
.