1. رجوع شود برای اینكه اسلام منطقه ی ممنوعه نمی شناسد و
جلد هشتم . ج8، ص: 407
راجع به رابطه ی اسلام و عقل به ورقه ی
، مطلبی
كه از كتاب
نظر متفكران اسلامی درباره ی طبیعتنقل شده است. .
2. آیه ی
سنریهم ایاتنا فی الافاق. . . دو نكته: .
الف. در آینده می نمایانیم. .
ب.
انه الحق، مثال فیلم.
جاثیه، 24: .
و قالوا ما هی الاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلكنا الاّ
الدهر و ما لهم بذلك من علم ان هم الاّ یظنون. .
روم، 7: .
یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون. .
انعام، 116: .
و ان تطع اكثر من فی الارض یضلوك عن سبیل اللّه ان یتبعون
الاّ الظن و ان هم الاّ یخرصون. .
سوره ی نجم، آیات. . . .
سوره ی بقره، آیه ی 258: .
الم تر الی الذی حاج ابراهیم فی ربه ان اتیه اللّه الملك اذ قال
ابراهیم ربی الذی یحیی و یمیت قال انا احیی و امیت قال
ابراهیم فان اللّه یأتی بالشمس من المشرق فأت بها من المغرب
فبهت الذی كفر و اللّه لایهدی القوم الظالمین. جلد هشتم . ج8، ص: 408
سوره ی طه، آیه ی 49- 52: .
قال فمن ربكما یا موسی. قال ربنا الذی اعطی كل شی ء خلقه
ثم هدی. قال فما بال القرون الاولی. قال علمها عند ربی فی
كتاب لایضل ربی و لاینسی. .
سوره ی شعراء، آیه ی 23- 30: .
قال فرعون و ما رب العالمین. قال رب السموات و الارض و
ما بینهما ان كنتم موقنین. قال لمن حوله الاتستمعون. قال
ربكم و رب ابائكم الاولین. قال ان رسولكم الذی ارسل الیكم
لمجنون. قال رب المشرق و المغرب و ما بینهما ان كنتم
تعقلون. قال لئن اتخذت الهاً غیری لاجعلنك من المسجونین. قال او لوجئتك بشی ء مبین. . .
1. قرآن و مسئله ی عقل و نور ایمان. قرآن در اصل و پایه ی اصلی
خود به منطقه ی ممنوعه قائل نیست. در عین حال قرآن به مرحله ای
ماوراء عقل كه به قول برگسون مرحله ی كشف و شهود است، قائل
است. قرآن نمی گوید عقل فقط ابزار زندگی است نه وسیله ی كشف
حقایق (جزوه ی
موعود ادیان) . .
2. قرآن دلیل می آورد و هم از طرف دلیل می خواهد. .
3. استدلال قرآن بر توحید: .
الف. تفكر در خلقت كه سرمایه ی علمی می خواهد.
ب. توحید از راه تمانع.
ج. توحید از راه هدف واحد كائنات.
د. توحید از راه هدایت و نوری كه در هر موجودی هست.
هـ. استدلال از خود خداوند به خودش-
اولم یكف بربك انه علی
كل شی ء شهید. جلد هشتم . ج8، ص: 409
و. از راه فطرت-
أ فی اللّه شك فاطر السموات و الارض. .
4. قرآن راههایی كه منجر به خطای در ماده
[1]می شود و منشأ
لغزش می گردد ذكر می كند: .
الف. تقلید اسلاف.
ب. تقلید از زورمندان و تبعیت از بزرگان.
ج. پیروی از ظن و گمان و تخمین نه از یقین.
د. هواهای نفسانی و مرض قلب و «خروج از بی طرفیِ» ترازوی
عقل.
هـ. سرعت در قضاوت با نبودن دلیل كافی و به عبارت دیگر علم
ناقص. سوره ی نجم: مبَلغ علم و آیات عدم علم به جای علم به عدم
(آیات شك) .
[1] [ماده ی قیاس و استدلال، یعنی مقدمات آن ]