عن المستطرف ج 1، ص 170 و المحاسن و الاضداد ص 31:
اصاب اعرابی جرو ذئب فاحتمله الی خبائه و قرب له شاة،
فلم یزل یمتص من لبنها حتی سمن و كبر ثم شد علی الشاة فقتلها،
فقال الاعرابی یذكر ذلك:
غذتك شویهتی و نشأت عندی
فمن ادریك ان اباك ذئب
فجعت نسیة كذا و صغار قوم
بشاتهم و انت لها ربیب
اذا كان الطباع طباع سوء
فلیس بنافع ادب الادیب
سعدی می گوید:
یكی بچه ی گرگ می پرورید
چو پرورده شد خواجه را بردرید
ایضاً:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
ایضاً شعر عربی اشاره به داستان كسی كه امّ عامر (كفتار) را از تعقیب
صیادان پناه داد، كفتار چون بیاسود او را در خواب فرو درید و
خونش بخورد:
و من یصنع المعروف مع غیر اهله
یلاقی الذی لاقی مجیرام عامر
(این داستان به مسأله احسان به نااهل مناسبتر است از مسأله ی
تربیت نااهل) .
ایضاً در كتاب قابوسنامه ضمن داستانی آمده است: حرام
علی النفس الخبیثة ان تخرج من الدنیا الاّ و ان تسی ء الی من احسن الیها.