در ورقه ی «نسبت دین با عشق و علم» از فصل ششم كتاب دین
و روان ویلیام جیمز نقل كردیم كه:
«دنیایی كه یك فكر مذهبی به ما عرضه می كند نه تنها همان
دنیای مادی است كه قیافه ی آن عوض شده باشد، بلكه در
ساختمان آن عالم چیزهای بیشتری است از آنچه یك نفر
مادی (جهان بینی مادی) می تواند داشته باشد. »
و هم طبعاً بر دنیایی كه یك فكر مذهبی عرضه می كند یك
سلسله قوانین دیگر علاوه بر قوانین خشك مادی و مكانیكی نیز
حكومت می كند. (رجوع شود به ورقه های «ایمان به گفته های
پیغمبران شأن یك اقلیت پخته است» و به كتاب انسان و سرنوشت،
فصل مربوط به عوامل معنوی. )
رجوع شود به سخن دیگر ویلیام جیمز در ورقه ی «دین و اخلاق»
جلد دوم . ج2، ص: 357
و اینكه چگونه دین طرز تلقی انسان را از خلقت و جهان تغییر
می دهد، تلقی را از نوع استقبال و قبول و ایمان به نظامات جهان قرار
می دهد. ایمان امری استثنایی و برخلاف همه ی قوانین خشك و سرد
جهان نیست، بلكه كشفی است از واقعیت هستی برخلاف آنچه در
برخی نحله های امروزی اگزیستانسیالیستی و نهیلیستی دیده
می شود كه می خواهند در انسان ایمان و خوشبینی بیافرینند منهای
جهان، كه صددرصد جنبه ی ایده آلیستی پیدا می كند، برخلاف ایمان
مذهبی كه جنبه ی رئالیستی دارد و انسان را به جهان متصل می كند.
ایمان اگزیستانسیالیستی و بدبینانه به جهان و خوشبینانه به انسان،
انسان را از جهان جدا و تنها می كند و می خواهد همه چیز را در انسانِ
جداشده و غریب افتاده از جهان بسازد كه امری محال است، ولی
ایمان مذهبی انسان را خویشاوند جهان می سازد و كمال انسانی را در
تشبّه به جهان می داند و در اتصال به جهان نه در انفصال و بریدن از
جهان.