در
کتابخانه
بازدید : 647645تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="Sanad">حرف «ب» </span>حرف «ب»
Expand حرف پحرف پ
Expand حرف تحرف ت
Collapse حرف جحرف ج
جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام- چاپ دوم
جامعه و تاریخ- مبارزه ی حق و باطل و غلبه ی حق
جامعه و تاریخ- جامعه ی دوقطبی
جاه و مقام از نظر اسلام
جاه طلبی
جاهلیت
جاهلیت قرن بیستم
جاهلیت و اسلام
جاهلیت
جاهلیت و اسلام
جبّاری روزگار
جبر و اختیار از نظر ماتریالیسم تاریخی
جبر تاریخ
جذب و دفع
جمال
جمال و زیبایی
سید جمال
سید جمال- دردها و كمبودهای جامعه ی اسلامی
سید جمال- راه اصلاح و استراتژی
سید جمال- آنچه برحذر می داشت
سید جمال- نوع فعالیتها
سید جمال- مزایا
جمال
جن در عقیده ی معتزله
جنگهای صلیبی
جوانان، پوچی و پوچ پنداری در جوانان
جوانی و پیری
نسل جوان
نسل جوان یا نسل جدید
جهاد از نظر اسلام
جهاد اسلامی و آزادی عقیده
جهاد اسلامی
جهاد اسلامی- ارجحیت صلح
جهاد
ماهیت جهاد اسلامی
جهاد و توسل به زور از نظر سید جمال
جهاد- مسائل
جهاد، جنگ و صلح در اسلام
جهاد
جهاد و آزادی
جهاد نفس
جهاد در اسلام
جهاد و مبارزه با دشمن
جهاد- آیات قرآن، سیره ی رسول خدا
جهاد
جهان بینی الهی و توحیدی- وضع ثابت فكری و غیرمتزلزل
جهان بینی و خوشبینی و بدبینی نسبت به آن
جهان طبیعت و جهان ماوراء طبیعت
جهان
جهان و دنیا
فهرست مسائل جهان بینی الهی و جهان بینی مادی
فهرست مسائل جهان بینی الهی و جهان بینی مادی
فهرست مسائل جهان بینی الهی و جهان بینی مادی
فهرست مسائل جهان بینی الهی و جهان بینی مادی
فهرست مسائل جهان بینی الهی و جهان بینی مادی
جهان بینی، علمی است یا فلسفی؟
جهان بینی علمی و جهان بینی فلسفی
جهان بینی مذهبی و جهان بینی غیرمذهبی
یادداشت جهان بینی اسلامی
توحید، مكتب، جهان بینی
جهان بینی خوب، مشخصات
جهان بینی اسلامی
اركان جهان بینی الهی و جهان بینی مادی
جهان بینی- مدارك
جهان بینی اسلامی
مواد جهان بینی اسلامی
جهان بینی اسلامی، مدارك
جهان بینی
جهان بینی مذهبی
جهان بینی- تعریف، كلمه ی مرام و كلمه ی مسلك
جهان بینی اسلامی- جامعه
جهان بینی- از نظر اجتماع
جهان و انسان از دیده ی علی علیه السلام
یادداشت جهان و انسان از دیده ی علی علیه السلام
جهان از دیده ی علی علیه السلام
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. جهان بینی [1]در هر مكتب و هر ایدئولوژی زیرساز فكری و فلسفی اوست كه نوع دید آن را نسبت به جهان و هستی مشخص می كند و به زندگی و انسان معنی و هدف و ارزش مخصوص می دهد.

قدرت اجرایی هر مكتب از نظر ایده ها و هدفهای وی بستگی دارد به نوع جهان بینی آن مكتب.

هر مكتب و از آن جمله اسلام دارای یك سیستم فكری اخلاقی و یك سیستم فكری اقتصادی و یك سیستم فكری سیاسی و یك سیستم فكری قضایی و یك سیستم فكری اجتماعی است، ولی
جلد دوم . ج2، ص: 358
زیرساز همه ی آنها سیستم فكری جهان بینی اوست.

2. همان طور كه در فرد پندار مقدم بر عمل و رفتار است و هر رفتاری ناشی از نوعی پندار است، در یك ایدئولوژی- كه مجموعه ای هماهنگ و منظم از یك مكتب است- سایر سیستمهای فكری ناشی از سیستم جهان بینی است، زیرا همه ی سیستمهای فكری دیگر مربوط به رفتار است جز این یكی كه صرفاً نظر و استنباط و بینش است، نظیر اصول عقاید نسبت به اخلاق و احكام از نظر علمای اسلام. و هم می توان گفت كه جهان بینی اندیشه های نظری است و سایر سیستمهای فكری اندیشه های عملی.

3. در جامعه ی انسانی كه همواره میدان نبرد است، انواعی از نیروها وجود دارد و به قول مولوی:
این جهان جنگ است چو كل بنگری
ذره ذره همچو دین با كافری
جنگ طبعی، جنگ فعلی، جنگ قول
در میان جزءها حربی است هول
این جنگها انواعی دارد و موضوع تنازع نیز مختلف است و حتی نمی توان گفت- برخلاف ادعای ماركسیستها- كه در نهایت امر، موضوعات تنازع همه به یك ریشه برمی گردد. گاهی جنگها نظامی است و گاهی اقتصادی است و گاهی عصبی و تبلیغاتی و گاهی اعتقادی، و موضوع همه ی اینها و مابه التنازع ها گاهی سیادت و اقناع حس برتری طلبی است و گاهی مسائل اقتصادی و گاهی مسائل اعتقادی و مسلكی اعم از مذهبی و غیرمذهبی.

4. ر. ك: ورقه های «جهان بینی، جامعه» . آیا ریشه ی همه ی جنگهای جهان مادی است، یعنی آیا همه ی جنگها برای تصاحب مواد عالم است و برای چیزهایی است كه اقتصادی است- البته به معنی اعم یعنی چیزهایی كه با پول تقویم می شود و قابل مبادله است- یا برخی جنگها جنبه ی معنوی یعنی غیرمادی دارد، مثل نفس سیادت و تفوّق و اختیار، و یا عقاید مسلكی و مذهبی و برقراری نظامهای مطلوب و
جلد دوم . ج2، ص: 359
حكومت سیستمهای مطلوب در جهان؟ البته نظر ما كه تاریخ آن را تأیید می كند قسم دوم است. این مسأله مربوط می شود به مسأله ی محرّك تاریخ و اینكه آیا تاریخ یك موتوره است یا چندموتوره، و اگر یك موتوره است آن موتور چیست؟ 5. اسلام از اول دعوت به مبارزه ی اعتقادی كرده است، چون دینِ منطق است. گفته: «ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم» ، گفته: «قل هاتوا برهانكم» ، گفته: «ادع الی سبیل ربك بالحكمة. . . » . تاریخ اسلام در عصر پیغمبر و ائمه و در زمان خلفا خصوصاً در دوره ی مأمون از این امر حكایت می كند.

6. بدیهی است كه درهر جنگی وسایل و ابزار متفاوت است [2]؛ در یك جا ابزار توپ و تفنگ است و در جایی تولید ارزانتر و مناسبتر و در جایی قدرت بیان و تحت تأثیر قراردادن احساسات و در جایی منطق و استدلال اعم از نظری و فكری و عملی، یعنی بهتر از عهده برآمدن در حل مشكلات بشری (رجوع شود به ورقه های «الاسلام یعلو و لایعلی علیه» ) .

7. در ورقه های «الاسلام یعلو و لایعلی علیه» بحثی مفید صورت گرفته است كه مقصود از این برتری كدام است؛ برتری نظامی است یا منطقی و یا عملی؟ - مراجعه شود.

8. گاهی شخصی یا ملتی از جنبه ی نظامی یا اقتصادی پیروز می شود و از جنبه ی اعتقادی مغلوب، نظیر مغول در حمله به كشورهای اسلامی؛ و گاهی از هر دو جنبه پیروز می شود مانند اعراب مسلمان، خصوصاً از جنبه های اعتقادی كه با زوال پیروزی نظامی پیروزی عقیده- كه به قول علی علیه السلام «و حملوا بصائرهم علی اسیافهم» - محفوظ می ماند. این خود دلیل بر این است كه این جنگها همه یك ریشه ای
جلد دوم . ج2، ص: 360
نیست.

سه تهاجم بزرگ به ایران در این دو هزار و پانصد ساله شده است: تهاجم یونان، تهاجم اعراب مسلمان، تهاجم مغول. اثر اینها متفاوت بوده است. یونان با تمدنی عالیتر هجوم كرد و پیروزی نظامی به دست آورد ولی پیروزی فكری پیدا نكرد، از نظر ایدئولوژی پیروز نشد؛ بعد از سیصد سال یونانی مآبی، بار دیگر ایرانی عقاید مذهبی خویش را پیش كشید و تحت تأثیر مذهب یونانی قرار نگرفت.

ولی اعراب مسلمان پس از صد سال از نظر نظامی مغلوب ایرانی شدند اما ایرانیان بیش از خود اعراب و جدیتر از خود اعراب به اسلام گرویدند و مصداق سخن پیغمبر شدند كه: آنها داعی عرب به اسلام شدند.

اما مغول پس از دو سه نسل، سخت تحت تأثیر اعتقاد آن روز ایران كه اسلام بود قرار گرفت. اگر اسلام نبود ایران سرنوشت دیگری داشت و این اسلام بود كه مغول را شكست داد نه چیز دیگر، و به قول سید جمال همیشه اسلام مسلمین را نجات داده نه مسلمین اسلام را.

به هر حال اسلام، مغول را به صورت حامیان خود درآورد. شاه خدابنده بهترین شاهد مطلب است [3] 9. هرگز از جنگ عقیده برای اسلام نباید ترسید، بلكه از سكوت و عدم اعتراض باید ترسید.

10. عصر ما عصر جنگ عقیده است- رجوع شود به كتاب جنگ عقاید.

11. تفاوت بینشها [4]:

دیدهای افراد نسبت به اشیاء متفاوت است و هر كسی از یك زاویه می بیند، مانند این است كه هر كسی یك عینكی مخصوص با رنگ مخصوص به چشم زده است.

جلد دوم . ج2، ص: 361
انسان در شرایط مختلف احساسهای مختلفی دارد، مثلاً انسان در وقتی كه دستش گرم است یك آب 37 درجه را سرد و وقتی كه سرد است گرم و گاهی با دو دست به طور متفاوت احساس می كند [5]. چشم و گوش نیز در شرایط مختلف همین طور.

اینها شرایط خارجی است كه تغییر می پذیرد و قابل تشخیص است، ولی از كجا كه هر كسی با یك عینك مخصوص از مادر متولد نشده باشد؟ پس دیدها و بینشها درباره ی رنگها و شكلها و حجمها و حرارت و برودت ها متفاوت است.

اینها مربوط به سطح جهان است. درباره ی عمق جهان و توجیه جهان و تفسیر فلسفی جهان پرسشها متفاوت است؛ یكی جهان را شاعر می بیند و یكی بی شعور، یكی عادل می بیند و یكی ستمگر، یكی مهربان می بیند و دیگری بیرحم و قسیّ القلب.

بینش سعدی و مولوی و حافظ كه می گویند: آن كه هفت اقلیم عالم را نهاد. . . مقدِّری كه به گُل نَكهت و به گِل جان داد. . . و امثال اینها با بینش خیام كه می گوید: گر بر فلكم دست بُدی چون یزدان. . .

متفاوت است.

اینكه حق با كدام است و كدامیك واقع بینانه تر است یك مبحث عمیق فلسفی است، ولی ما می توانیم از راهی كه ویلیام جیمز رفته است برویم و آن اینكه كدامیك به حال بشر نافعتر است (پراگماتیسم) .

ایده ی عدالت یا ایده ی انساندوستی:

12. عدالت چیزی است كه اغلب فیلسوفان جهان از آن دم می زنند و احدی در مفید بودن آن به حال بشر تردید ندارد (رجوع شود به نمره ی 23) ، اما باید ببینیم كدامیك از این جهان بینی ها عملاً با ایده ی عدالت سازگار است و قادر است آن را تأمین كند.

آیا عدالت به خاطر مصلحت خود است یا ایده است؟ :

آیا فلسفه ی امثال راسل كه جهان را تاریك و كور و كر و بی تفاوت می دانند و
جلد دوم . ج2، ص: 362
عدالت را تنها به خاطر مصلحت بشر [می خواهند] كه هر فردی از بیم تعدی دیگران باید تسلیم شود یا آن كه عدالت محبوب و معشوق اوست و ناموس كل جهان است و برای اینكه با روح جهان هماهنگ شود عدالت را دوست می دارد؟ از نظر منطق امثال راسل، افراد هم زور تسلیم عدالت باید بشوند نه زوردار و كم زور. علیهذا جانسون كه در مقابل فلسطینی ها و یا ویتنامها قرار می گیرد، منطقی نیست كه او را ملزم به عدالت كنند؛ فقط در برابر كاسیگین و برژنف و در برابر مائو باید منطقاً ملزم به عدالت شود.

اما در جهان بینی علی علیه السلام عدالت محبوب و مطلوب است چون مطلوب جان جانان جهان است.

13. مسؤولیت:

جهان بینی ها- چنانكه گفته شد- از نظر معنی و ارزش دادن به زندگی متفاوتند. اكنون می گوییم برخی جهان بینی ها طبعاً آدمی را مسؤول و متعهد می كند و مكلّف می سازد، برخلاف بعضی جهان بینی های دیگر كه قادر به ایجاد چنین تعهد و مسؤولیتی نیست یا از حدود احساسات بی منطق تجاوز نمی كند، و به عبارت دیگر برخی جهان بینی ها نوعی آگاهی می بخشد كه نامش تعهد است و برخی نه.

یك خاصیت جهان بینی الهی این است كه تعهدآور است:

الم اعهد الیكم یا بنی ادم ان لاتعبدوا الشیطان. . . پیغمبر فرمود: كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته.

احساس مسؤولیت علی علیه السلام:

علی علیه السلام می فرماید: انكم مسؤولون حتی عن البقاع و البهائم. علی خود را در برابر انسانها آنقدر مسؤول می داند كه خلافت را علی رغم تمایل شخصی بلكه به خاطر مسؤولیت می پذیرد كه: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر. . . لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بكأس اولها» یا می گوید: «أ اقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و لااشاركهم فی مكاره الدهر» یا به عثمان بن حنیف می نویسد: «و ما ظننت انك تجیب الی طعام قوم. . . » . 14. عبادات و فلسفه ی آنها برای تثبیت و تحكیم همین مسؤولیت
جلد دوم . ج2، ص: 363
است، یعنی یكی از فلسفه های عبادت این است. ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر. كتب علیكم الصیام كما كتب علی الذین من قبلكم. . . (رجوع شود به نمره ی 25) .

مسؤولیت:

15. عطف به نمره ی 13 آن نوع از جهان بینی تعهد و آگاهی به مسؤولیت ایجاد می كند كه در سراسر جهان تعهد و مسؤولیت و مأموریت و رسالت ببیند و انسان را جزئی از كل مسؤول بشناسد.

مثلاً آن جهان بینی كه هنگام نظر به جهان می گوید: «ربنا ما خلقت هذا باطلاً» و می گوید: «و اوحی فی كلّ سماء أمرها» و می گوید: و سخّر الشمس و القمر والنّجوم مسخّرات بامرهبرای هر ذره از ذرات موجودات هدف و رسالت و تعهد و مسؤولیت قائل است. در چنین مكتبی فرد برای خود نسبت به زمین و آسمان و جماد و نبات و حیوان احساس مسؤولیت می كند و برای آنها حقی قائل است. هو أنشأكم من الارض و استعمركم فیها. رجوع شود به ورقه های «مسؤولیت» .

16. افرادی امثال سارتر و غیره هرچه در جهان می بینند و می پندارند، بی هدفی و بی رسالتی و بی تعهدی و بی مسؤولیتی است، در عین حال در جامعه ی انسانی دم از تعهد و مسؤولیت می زنند. هیچ معلوم نیست كه ریشه ی این تعهد و این رسالت و این مسؤولیت كجاست و چطور شده كه وجدانها چنین احساسی می كنند. ما البته حق می دهیم كه هر انسانی چنین مسؤولیتی داشته باشد و باید داشته باشد، اما سخن در تناقضی است كه میان این وجدان و آن فلسفه وجود دارد. رجوع شود به رساله ی اگزیستانسیالیسم و بحث تعهد.

17. شعر سعدی:
ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند
تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبری
نوعی استشعار به مسؤولیت هماهنگ است.
جلد دوم . ج2، ص: 364
بهترین جهان بینی ها:

18. بهترین جهان بینی ها [6]آن است كه بهتر بتواند وظیفه ی پشتوانه بودن و الهام بخش بودن خود را نسبت به هدفهای ایدئولوژی شخص انجام دهد. مثلاً در هر ایدئولوژی مفاهیم مشترك عدل و مساوات و آزادی و حق و صلح و غیره هست، اما باید دید كدام جهان بینی است كه این معانی را از اعماق هستی استنباط و استخراج می كند و كوشش در راه حق و عدالت و خیر و صلاح را هماهنگی با ناموس خلقت و همكاری با جریان خلقت می داند و ظلم و تعدی را نوعی انحراف و سقوط و تباهی می شناسد كه: شهد اللّه أنه لا اله الاّ هو و الملائكة و أولوا العلم قائماً بالقسط. والسّماء رفعها و وضع المیزان. بالعدل قامت السموات و الارض. الملك یبقی مع الكفر و لایبقی مع الظلم. العدل یضع الامور مواضعها والجود یخرجها من جهتها. ایضاً بهترین جهان بینی ها این است كه الهام بخش تعهد و رسالت و مسؤولیت باشد كه قبلاً شرح دادیم.

ایضاً بهترین جهان بینی ها آن است كه روحیه بدهد و نشاطبخش باشد. و به عبارت دیگر در هر ایدئولوژی نوعی تربیت متناسب و اخلاق متناسب و ایجاد روحیه ای متناسب برای اجرا و انجام آن لازم است، نشاط اخلاقی و روحی نه تهییج مطامع.

جهان بینی و فداكاری:

در هر ایدئولوژی خدمت و اخلاص و پا بر روی منافع شخصی [گذاشتن ] لازم و ضروری است. بهترین جهان بینی آن است كه الهام بخش هماهنگی در اخلاق و اخلاص میان آفرینش و انسان بوده باشد.

عشق و جذبه در ماوراء منافع شخصی:

پس مكتبی كه مثلاً معتقد است: «یسبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض» یا «سبّح للّه ما فی السموات و ما فی الارض» و یا «و ان من شئ الاّ یسبح بحمده ولكن لاتفقهون تسبیحهم» می تواند منبع و سرچشمه ی اخلاقی مخلصانه برای بشر باشد و او را با عشق و جذبه در ماورای مطامع شخصی به حركت درآورد.

جلد دوم . ج2، ص: 365
در ورقه های «نیاز بشر به دین- خدا و عدالت» گفتیم كه كشف تازه ی پیامبران درباره ی عدالت این است كه عدالت بشری را به عنوان جزئی از عدالت كل جهانی- ولی به صورت وظیفه و تكلیف موجودی كه خلیفة اللّه است- شناساندند. آنها نگفتند جهان كور و كر است و هرچه هست جور و ستم و تنازع بقاست و تعاون بقا محصول تنازع بقاست.

نظام احسن:

و از ویلیام جیمز [7]نقل كردیم كه اساس در مذهب و اخلاق این است كه ما چگونه خلقت و جهان هستی را تلقی كنیم. آیا این هستی را و كائنات را با سختی و رنج تلقی كرده، پاره ای از آن را قبول داشته و قسمتی از آن را قبول نداریم یا آنكه برعكس آن را با آغوش باز و دلی آكنده از عشق و محبت استقبال نماییم؟ اخلاق محض (مجرد از مذهب) قوانین كل جهان را كه حاكم بر جهان می داند از روی علم و اطلاع اطاعت می كند، اما این اطاعت با یك سنگینی و ملالت همراه است كه در قلب خود هیچ گونه حرارت و شوقی ندارد و هیچ وقت احساس اینكه این قوانین مانند یوغی است به گردن او از او جدا نمی شود. اما در مذهب برعكس، آن اطاعت سرد و غم انگیز جای خود را به استقبال و پذیرش گرم كه همه چیز زندگی را پر از لطف و شوق و صمیمیت و نشاط می سازد وامی گذارد. جان جانان جهان كه فیلسوف رواقی خود را به آن تسلیم می كند احترام و تعظیم را متوقع است، اما خدای مسیحی عشق و محبت را طالب می باشد.

اینجاست كه می بینیم این دو دسته در دو محیط مختلف از عواطف و احساسات واقعند كه در مقابل یكدیگر یكی به سردی قطب و دیگری به گرمی حرارت خط استواست، گو اینكه نتیجه ای كه هر یك از آنها به دست می آورند (یعنی تسلیم محض و بدون چون و چرا) یكی باشد [8] 19. راجع به پراگماتیسم كه قبلاً اشاره شد، رجوع شود به جلد
جلد دوم . ج2، ص: 366
سوم سیر حكمت، صفحات 264- 267 و مخصوصاً اشتباه فروغی در صفحه ی 266 كه مرحله ی ثبوت و اثبات را با هم اشتباه كرده است یادآوری شود.

20. عطف به شماره ی 18، مقایسه ی جهان بینی ها از نظر شرافت و كرامت انسانی كه كدام جهان بینی است كه این منظور را اهمیت می دهد و تأمین می كند و كدامیك نه اهمیت می دهد و نه تأمین می كند مانند كمونیسم- اگرچه گرفتار تناقض می شود در تبلیغات خود- و كدام مكتب است كه اهمیت می دهد ولی تأمین نمی كند مثل اگزیستانسیالیسم.

21. مسأله ی دیگر توأم بودن و یا مجزا بودن حساب دنیا و آخرت، و به عبارت دیگر مسأله ی توأم بودن و یا جدابودن نیازهای مادی و معنوی انسان است.

22. سیستمهای فكری اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و غیره هر ایدئولوژی باید متناسب باشد با جهان بینی آن مكتب.

مسأله ی تك شخصیتی و یا فایده ی ایدئولوژی داشتن:

به عبارت دیگر، هر مكتب و از آن جمله اسلام مقرراتی متناسب با جهان بینی خودش وضع كرده است و پیروان خود را متعهد و موظف و مسؤول می سازد [و] در راه برقراری آن نظام متناسب با جهان بینی و برای این منظور تربیت می كند و اخلاق متناسب می سازد [9]و انسانهای مسلكی می سازد و به قول احمدزاده یك مسلمان مسلكی تك شخصیتی است، یعنی دارای ایدئولوژی مشخص و منظم و یك دستگاه فكری واحد دارای اصول و فروع واحد و هماهنگ است و ازهرگونه گرفتاری در تضاد عقیده و روح مبرّاست.

23. عطف به نمره ی 12 درباره ی عدالت، در كتاب بعثت و ایدئولوژی، ص 63 می گوید:

جلد دوم . ج2، ص: 367
«اصل سودجویی كه به گفته ی لاك كسب لذت و اجتناب از درد یگانه نیروی محرك انسان می باشد طرفدار محكمی ندارد، حتی با تعمیم و تجدیدی كه بیلوسیوس به خیر عامه داده بود، و پایه ی هیچیك از ایدئولوژیها به شمار نمی رود. » 24. عطف به شماره ی 8، ایضاً همان كتاب، ص 77 راجع به شرایط ایدئولوژی خوب یكی جامعیت و همه جانبه بودن و دیگر همیشگی بودن را ذكر می كند.

در ص 81 می گوید: جهان بینی انسانی لامحاله باید الهی باشد، چه از نظر هدفهایی كه می دهد و چه از نظر نیروی اجرایی (خلاصه ی مضمون) .

در صفحه 82 می گوید:

«مفاهیمی عالی كه در هر ایدئولوژی وارد می شود بالضروره الهی است. » و در ص 84 می گوید:

«ایدئولوژی باید از خداپرستی الهام بگیرد. » و در ص 85 می گوید:

«اساس ایدئولوژی اتخاذ هدف یا معشوق و مطلوب است (به عبارت دیگر ایمان) و سپس راه و روش برای وصول به هدف تعیین خواهد شد و خدا می تواند شامل همه ی هدفهای عالی باشد. » 25. عطف به شماره ی 16 در اگزیستانسیالیسم مسأله ی اصالت بشر
جلد دوم . ج2، ص: 368
و اینكه بشر جز عمل خود نیست، بشر آزاد و مختار است، وجود بر ماهیت تقدم دارد، انسان با هرچه انتخاب می كند راه همه ی آدمیان را تعیین می كند، بر مبنای انتخابش است كه بشر باید اینچنین باشد، بشر با انتخاب خود اخلاق می آفریند، جدایی و تنهایی در سرشت بشر نیست، انكار فلسفه ی جبریت، با سرنوشت باید مقابله كرد، باید در مقابل سنتها عصیان كرد مطرح است. ولی آن چیزی كه به این فلسفه جنبه ی انسانی می دهد و می خواهند از آنچه گفته شد نتیجه بگیرند مسؤولیت است كه هر فردی دارای رسالتی بزرگ و مسؤولیتی بزرگ است. اینجاست كه پرسش ما مطرح است كه ریشه و مبنا و الهام بخش این اندیشه از كدام جهان بینی می تواند استنباط شود.

در كتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، تألیف سارتر، ترجمه ی مصطفی رحیمی، ص 26 می گوید:

«اگر براستی وجود مقدم بر ماهیت است، پس بشر مسؤول وجود خویش است. بدین گونه نخستین كوشش اگزیستانسیالیسم آن است كه فرد بشری را مالك و صاحب اختیار آنچه هست قرار دهد و مسؤولیت كامل وجود او را بر خود او مستقر كند. همچنین هنگامی كه ما می گوییم بشر مسؤول وجود خویش است، منظور این نیست كه بگوییم آدمی فقط مسؤول فردیت خاص خود است بلكه می گوییم هر فردی مسؤول تمام افراد بشر است. » .

مسأله ی استمداد از عالم بالا و مسؤولیت:

در پاورقی این صفحه می گوید:

«چون بشر بی هیچ مددی و الهامی از عالم بالا خود را می سازد، بنابراین همه ی مسؤولیتها به عهده ی خود اوست. مثلاً مسؤولیت حركت اتومبیل با راننده است، اما در بشر هرچه هست در خود اوست، مسؤولیت تام نیز جز به عهده ی خود او
جلد دوم . ج2، ص: 369
نمی تواند باشد. » در ص 27 می گوید:

«هر یك از ما با آزادی، وجود خود را انتخاب می كنیم.

همچنین با این گفته می خواهیم این را بگوییم كه فرد بشری با انتخاب خود همه ی آدمیان را انتخاب می كند. درواقع هر یك از اعمال ما آدمیان با آفریدن بشری كه ما می خواهیم آن گونه باشیم، در عین حال تصویری از بشر می سازد كه به عقیده ی ما بشر باید به طوركلی آنچنان باشد. انتخاب چنین و چنان بودن، در عین حال تأیید ارزش آنچه انتخاب می كنیم نیز هست، زیرا ما هیچ گاه نمی توانیم بدی را انتخاب كنیم، آنچه اختیار می كنیم همیشه خوبی است و هیچ چیز برای ما خوب نمی تواند بود مگر اینكه برای همگان خوب باشد. » در ص 28 تحت عنوان «آدمی با انتخاب راه خود راه همه ی آدمیان را انتخاب می كند» می گوید:

«از طرف دیگر اگر وجود مقدم بر ماهیت است و اگر ما بخواهیم در عین حال كه خود را می سازیم وجود داشته باشیم، آنچه از خود ساخته ایم برای همه ی آدمیان و برای سراسر دوران ما معتبر است. بنابراین مسؤولیت ما بسیار عظیم تر از آن است كه می پنداریم، زیرا آن مسؤولیت همه ی عالم بشری را ملتزم می كند. اگر من كارگر. . . » .

تعریف مكتب:


[1] مقدمه ی بحث اینكه هر فردی طبعاً نوعی دید نسبت به جهان و توجیه و تفسیر جهان دارد.
[2] و البته ما در عین اینكه ریشه ی همه ی جنگها را یك چیز نمی دانیم، مدعی هستیم كه صددرصد و همیشه این جنگها از هم جدا نیستند.
[3] پس معلوم می شود ارزش هر یك از عقیده و زور و زر ارزش جداگانه ای است.
[4] این بحث بسیار ناقص است. رجوع شود به سخنرانیهای «خدا در اندیشه ی انسان» ، بحث شرایط عینی و ذهنی.
[5] به قول مولوی:
چونكه برگردی و برگردد سرت
جمله را گردنده بیند منظرت
[6] رجوع شود به ورقه های «توحید، مكتب، جهان بینی» كه به نحو شایسته ای مطلب بیان شده، و هم به ورقه های «جهان بینی خوب، مشخصات» .
[7] سخن ویلیام جیمز راجع به محبت و احسان است نه راجع به عدالت.
[8] ر. ك: شماره ی 20 و 23
[9] ولی همان طوری كه در سخنرانیهای «جهان بینی الهی و جهان بینی مادی» گفته ایم، در همه ی مكاتب باید ایدئولوژی با جهان بینی متناسب و هماهنگ باشد ولی در بعضی مكاتب ایدئولوژی زائیده ی جهان بینی است و در بعضی جهان بینی زائیده ی ایدئولوژی، و این مسأله ی فوق العاده مهمی است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است