قدر مسلم این است كه در آن جهان توبه نیست، زیرا انسان
(یعنی روح انسان) در آن جهان به منزله ی میوه ی چیده شده است. طبیعت
برای روح به منزله ی درخت است برای میوه. به قول مولوی:
این جهان همچون درخت است ای كرام
ما بر او چون میوه های نیم خام
سخت گیرد خامها مر شاخ را
زان كه در خامی نشاید كاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
و به قول ناصرخسرو:
ز بهر تو ایزد درختی بكشت
كه تو شاخی از او برون جَسته ای
بدیهی است میوه از درخت جدا شد، خواه به واسطه ی رسیدن و
اجل طبیعی و خواه به واسطه ی چیدن و موت اخترامی، دیگر قابل این
نیست كه به او غذا رسانده شود و یا نور و حرارت و آب رسانده شود؛
نظام هستی اش تغییر می كند. همان طوری كه از راه درخت ممكن
نیست به او آفتی و پژمردگی برسد، ایضاً اگر آفتی به او رسید دیگر
جلد یازدهم . ج11، ص: 22
ممكن نیست او را اصلاح كرد. پس تا هنگامی مجال اصلاح هست كه
این میوه بر درخت باشد. توبه هم تا وقتی امكان دارد كه انسان در
این دنیا و بر درخت طبیعت بوده باشد؛ توبه اصلاح میوه ی [انسان ]
است بر درخت طبیعت.
ضمناً این مطلب هم روشن می شود كه همان طوری كه میوه
هرچه زودتر، بیشتر قابل اصلاح است و هرچه بیشتر بماند كمتر
اصلاح می پذیرد و وقت اصلاحش می گذرد (تا وقتی كه هنوز به حال
كمون و در داخل درخت است از راه پیوند و اصلاح خودِ درخت قابل
اصلاح است و در وقت گل دادن درخت، كمتر و در وقت روییدن
خود میوه، از آن هم كمتر و در وقتی كه نیم رس است از آن كمتر، در
وقت رسیدن از آن هم كمتر تا بالاخره از درخت جدا می شود و بكلی
قابلیت اصلاحش از داخل وجود خودش از بین می رود) [انسان نیز
چنین خاصیتی دارد. ]
به هر حال توبه اصلاح اساسی و داخلی و از راه رگ و ریشه
است، همان طوری كه عمل هم برای انسان در این جهان از همین
قبیل است. طفل هم در رحم كه هست و از راه ناف تغذی می كند،
متصل است به وجود مادر. او در آنجا به منزله ی درختی است در زمین
وجود مادر و از راه وجود مادر قابل اصلاح و افساد است و وقتی كه
متولد شد، از این حیث مستقل می شود. انسان در این جهان مانند
طفل است نسبت به مادر و در آن جهان از این مادر مستقل می شود.
حكما اصطلاحی داشته اند كه آباء سبعه و امّهات اربعه و موالید ثلاثه
می گفته اند. انسان فرزند و مولود طبیعت است.
راجع به اینكه وقت توبه كی است، گفتیم آن جهان جای توبه
نیست و از طرفی گفتیم این جهان جای توبه هست و از طرف دیگر
می بینیم كه در خود قرآن در مواقعی توبه را قبول نكرده، مثل توبه ی
فرعون كه قبول نشد
[1]. پس آیا توبه ی فرعون در آن جهان بوده و یا در
جلد یازدهم . ج11، ص: 23
این جهان بوده ولی لحظه ای هست در این جهان كه توبه قبول
نمی شود؟ حقیقت این است كه لحظه ای هست كه «حال معاینه»
نامیده می شود و به تشبیه بعضیها آن وقتی است كه انسان در آستانه ی
درِ دنیا به آخرت است كه هر دو طرف را معاینه می كند. و سئل
الصادق علیه السلام عن قول اللّه عزوجل:
و لیست التوبه للذین یعملون
السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن. قال:
ذلك اذا عاین
امر الآخرة. توبه ی فرعون در این لحظه بود.
[1] . رجوع به ورقه ی جداگانه تحت عنوان اخبار و آیاتی كه آخرین مهلت توبه راتعیین می كند.