گفتیم توبه كه یكی از عجیب ترین حالات انسان است، در
حقیقت عكس العمل قوای عالی در برابر قوای دانی است، و گفتیم
شدت این عكس العمل بستگی دارد به دو چیز: یكی فشار ضربه و
دیگری صلابت صفحه ای كه این ضربه بر او وارد می گردد، و لهذا
كسانی كه جنایتهای فجیع مرتكب شده اند دچار عذاب وجدان تا
سرحد جنون می شوند، مثل خلبان هیروشیما و بعضی از قتله ی كربلا،
زیرا جنایت آنها خیلی فجیع بوده، و بعضی قدرت و قوّت و صلابت
ایمان [آنها] منشأ عكس العمل شدید شده. داستان حرّ ریاحی از
داستانهایی است كه هر دو عامل در آن داستان موجود بوده است.
توبه تغییر مسیر [انسان ] است و سایر موجودات بر مدار
خودشان ثابت هستند (
لا الشمس ینبغی لها ان تدرك القمر و لا اللیل
سابق النهار) ، تغییر مسیر ندارند. آری در نباتات مقداری تغییر مسیر
به طور خودكار هست و این تغییر مسیرها یا مستقیماً تأثیر عوامل
خارجی است و یا عكس العمل قوای داخلی به حكم قانون انطباق در
برابر عوامل خارجی است، به هر حال عكس العمل قوه ای داخلی در
برابر قوه ای دیگر داخلی (آنهم قوه ی عالی در برابر قوه ی دانی) نیست.
ولی هر تغییر مسیری- ولو به نحو خودكار- توبه نیست، باید منشأش
را دید چیست. توبه تغییر مسیری است به طور خودكار كه منشأش
قیام و عكس العمل بعضی قوای داخلی در مقابل بعض دیگر باشد
[1]و
به عبارت دیگر منشأش ندامت و پشیمانی باشد. از این جهت است
كه اگرچه در حیوان و نبات تغییر مسیر هست ولی توبه نیست.
گفتیم توبه قیام اصلاحی است. باید دانست كه جامعه و فرد در
خیلی چیزها شبیه یكدیگرند. گاهی فرد را به جامعه و گاهی جامعه
را به فرد تشبیه می كنیم. یكی از موارد همین جاست كه فرد را به
جلد یازدهم . ج11، ص: 44
جامعه تشبیه می كنیم. پیغمبران هم كه ظهور می كردند، در یك محیط
فاسد ظهور می كردند. آنها مظهر توبه ی اجتماع می باشند، و توبه مظهر
اصلاح پیغمبر داخلی است.
اینكه یك شی ء، هم خودش عمل می كند و هم تولید
عكس العمل، هم فعل ایجاد می كند و هم ردّ الفعل، نباید جمع اضداد
در انسان نامید بلكه جامعیت صفات است. خداوند انسان را كَوْن
جامع آفریده. در حدیث آمد كه خلاّق مجید- خلق عالم را سه گونه
آفرید. . .
گفتیم كه توبه قیام اصلاحی است و از نوع قیام قوای تحت فشار
علیه قوای مطلق العنان است، و گفتیم كه مشخصات انقلاب اجتماعی
در توبه هست، از جمله مشخصات، كینه ی زیردستان علیه بالادستان و
انتقامهای شدیدی است كه حتی قانون اجازه نمی دهد
[2]. بعضی در
حال توبه مثل این است كه با خودشان كینه پیدا می كنند و می خواهند
از خودشان انتقام بكشند، در محكمه می گویند زود مرا اعدام كنید،
زود مرا بكشید، بعضی خودكشی می كنند در اثر گناه.
بعضی جنونها و بیماریهای عصبی مولود گناه است. البته در
اشخاصی كه عقیده ی دینی ندارند و حالت بازگشت به سوی خدا- كه
خودش موجب باز شدن عقده است- در آنها نیست، فشار شدید
وجدان در آنها تولید بیماری می كند، آنها را دیوانه می كند. فایده ی توبه ی
دینی این است كه واقعاً روح پاك می شود و آن عقده ها گشوده
می شود و عوارض عصبی و روحی در كار نیست و به اصطلاح سبب
پالایش روحی است.
اینكه شرط كمال توبه این است كه گوشت حرام را آب كند-
همان طوری كه در كلام امیر علیه السلام آمده- به منزله ی انتقام از حرام و از
جلد یازدهم . ج11، ص: 45
گناه و از نفس در حال گناه است.
و لكم فی القصاص حیوة یا اولی
الالباب. این قسمت قصاص است. در كشورِ وجود آدمی قصاص از
خود هم هست، بلكه سایر مقررات جزایی از قبیل زندان و شلاق و
جرم و تأدیب هست، مثلاً روزه یك زندان موقت است، لهذا در
حدیث آمده كه شیاطین در ماه رمضان به زنجیر كشیده می شوند.
جنونها و عصبانیتها و «آزارها» ی روحی كسانی كه به جنایت
ادامه می دهند، در حقیقت انتقامی است كه قلب و فطرت انسانی و
عقل ملكوتی آنها از آنها می گیرد.
[1] . همان طوری كه خود گناه هم ظلم به نفس است و ظلم به نفس یعنی ظلم قسمتی از وجود انسان بر یك قسمت دیگر، و توبه هم انتقام مظلوم است از ظالم.
[2] . و از آن جمله اینكه می خواهد آثار دوره ی گذشته را محو كند، از نوع تغییر رژیم است. لهذا حضرت امیر فرمود: باید گوشتهایی كه در دوره ی سابق روییده آب كنی. اساس توبه محو آثار گناه است از بدن و از روح و از اجتماع- رجوع به ورقه ی توبه و آثار گناه.