راجع به جبر تغییر اخلاقی و نسبیت اخلاق به حسب زمان (و
مكان) و اینكه دو تحول در جهان به وجود آمد كه مقیاسهای اخلاقی
را عوض كرد: یكی انتقال و تحول از صیادی به كشاورزی و دیگر
انتقال و تحول از كشاورزی به صنعتی، و مخصوصاً راجع به آثار
قهری و جبری و آثار غیر قهری و بلكه اختیاری دوره ی صنعت، رجوع
شود به كتاب لذات فلسفه قسمت مربوط به اخلاق، از صفحه ی 83 به
بعد.
ویل دورانت در این كتاب می گوید: اخلاق ناشی از آدابی است
كه به حال نوع مفید باشد و چون در هر دوره ای آن چیزی كه به حال
نوع مفید است فرق می كند، پس اخلاق نسبی است. جواب این است
جلد یازدهم . ج11، ص: 133
كه اولاً همه چیز این طور نیست، بعضی چیزها در همه ی ادوار مفید
است و بعضی چیزها در همه ی ادوار مضر. و ثانیاً این خود می رساند كه
آن چیزی كه واقعاً ملاك اخلاقی بودن است مطلق است و آن نفع
رساندن به نوع و به عبارت دیگر احسان است كه قدما حسن احسان
را ذاتی می دانستند. پس نسبیت در چیزهایی است كه بالعرض و
المجاز اخلاق است نه در آن كه بالذات اخلاق است. مثلاً راستی از آن
جهت كه مفید است خوب است، پس اگر مضر شد خوب نیست. این
را ما نباید نسبیت اخلاق تفسیر كنیم، همچنان كه مفید از لحاظ طب
نیز به حسب دوره ی سن و به حسب اشخاص فرق می كند و این را نباید
به حساب نسبیت طب گذاشت.
رجوع شود به ورقه های اخلاق اسلامی.