مثنوی:
بر نوشته هیچ بنویسد كسی
یا نهالی كارد اندر مغرسی
كاغذی جوید كه آن بنوشته نیست
تخم كارد موضعی كه كشته نیست
ای برادر موضع ناكشته باش
كاغذ اسپید نابنوشته باش
تا مشرّف گردی از ن و القلم
تا بكارد در تو تخم آن ذوالكرم
ر. ك: كتاب جامی و ابن عربی ص 29، سخن ابن عربی درباره ی
معنی امّی بودن سالك (نقل از فتوحات جلد 2، ص 634) .
ایضاً مولوی:
دل ز دانشها بشستند این فریق
زان كه این دانش نداند آن طریق
دانشی باید كه اصلش زان سر است
زان كه هر فرعی به اصلش رهبر است
هر پری بر عرض دریا كی پرد
تا لَدُن علم لدنّی پی برد
پس چرا علمی بیاموزی به مرد
كش بباید سینه را زان پاك كرد
چون ملایك گوی لا علمَ لنا
تا بگیرد دست تو علّمتنا
گر در این مكتب ندانی تو هجا
همچو احمد پُرّی از نور حجی
ایضاً جامی و ابن عربی ص 30، اشعار جامی.
جلد یازدهم . ج11، ص: 349