در
کتابخانه
بازدید : 884123تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Collapse <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
Expand پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی
Collapse تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین» تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین»
Expand عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت
Expand عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه
Expand عوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهادعوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهاد
Expand عوامل تربیت (4) : كارعوامل تربیت (4) : كار
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
منطق دیگری داریم كه اگر این را هم جدی بگیریم، از این پست تر است و آن این است كه عده ای علم و عقل و همه چیز را به چشم یك ابزار برای جلب مادیات زندگی می نگرند. وقتی یك كسی كه فكر می كرده از مردم دیگر عاقلتر و عالمتر است، دیده خیلی از بی سوادها و نادانها در زندگی جلو افتاده اند، شروع كرده شلاق فحش را به جان عقل و علم كشیدن كه: این همه معلوماتی كه اگر آدم ببرد دم دكان بقالی یك قران سبزی به او نمی دهند، فایده اش چیست؟ ! در این زمینه هم زیاد داریم. آن شعر عبید زاكانی، معروف است و او در عمل هم همین جور شد. گفت:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 874
ای خواجه مكن تا بتوانی طلب علم
كاندر طلب راتب [1]یكروزه بمانی
رو مسخرگی پیشه كن و مطربی آموز
تا دادِ خود از كِهتر و مِهتر بستانی
ضمنا انتقاد از زمان خودش است كه در زمان من علم ارزش ندارد و ارزش یك مطرب ده برابر ارزش یك نفر عالم است و ارزش یك ساعت كار او برابر است با ارزش یك ماه كار این. در عمل هم خود این مرد همین جور شد، یعنی واقعا هم بعد زد به در مسخرگی، با اینكه مرد عالمی بود. البته این مطلب هم مطلب نادرستی است؛ یعنی انسان نباید علم و یا هوش را با مقیاس پول و ثروت بسنجد و بگوید اگر اینها منشأ گردآوری پول و ثروت شد خوب است و اگر نشد دیگر ارزشی ندارد.
یك شعری هست در عربی، ظاهرا از ابوالعلاء معرّی یا ابن الرّاوندی است، از اینهایی كه در تاریخ اسلام معروف به زندقه هستند. می گوید:
كَمْ عاقِلٍ عاقِلٍ اَعْیَتْ مَذاهِبُهُ
وَ جاهِلٍ جاهِلٍ تَلْقاهُ مَرْزوقا
هذَا الَّذی تَرَكَ الاَْوْهامَ حائِرَةً
و صَیَّرَ الْعالِمَ النِّحْریرَ زِنْدیقا
می گوید: چقدر آدمهای عاقلِ عاقل را آدم می بیند كه در راه زندگی درمانده، نمی داند از كدام طرف برود، بیچاره است، و چه نادانهای نادان كه انسان می بیند چه روزیِ فراوانی دارند، و این چیزی است كه یك عالم نِحریر را از دین برمی گرداند و زندیقش می كند.
در صورتی كه او باید در اینجا بعكس نتیجه گیری می كرد و می گفت به دلیل اینكه رزق تابع این زرنگیها نیست، پس من باید بفهمم كه تدبیر رزق به دست كس دیگر است.
این منطق را هم ما زیاد می بینیم، و معلوم است كه یك حرف غلطی است و انسان نباید علم و عقل را با این مقیاسها بسنجد. از این هم عجالتا می گذریم.

[1] - . [راتب: جیره، حقوق روزانه ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است