در
کتابخانه
بازدید : 884614تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Collapse <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
Expand پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی
Expand تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین» تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین»
Expand عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت
Expand عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه
Expand عوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهادعوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهاد
Collapse عوامل تربیت (4) : كارعوامل تربیت (4) : كار
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
زنها در قدیم مشهور بودند كه زیاد غیبت می كنند. شاید این به عنوان یك خصلت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 955
زنانه معروف شده بود كه زن طبیعتش این است و جنسا غیبت كن است، در صورتی كه چنین چیزی نیست، زن و مرد فرق نمی كنند. علتش این بود كه زن (مخصوصا زنهای متعیّنات، زنهایی كه كلفت داشته اند و در خانه، همه كارهایشان را كلفت و نوكر انجام می دادند) هیچ شغلی و هیچ كاری، نه داخلی و نه خارجی نداشت، صبح تا شب باید بنشیند و هیچ كاری نكند، كتاب هم كه مطالعه نمی كرده و اهل علم هم كه نبوده، باید یك زنِ همشأن خودش پیدا كند، با آن زن چه كند؟ راهی غیر از غیبت كردن به رویشان باز نبوده و این برایشان یك امر ضروری بوده؛ یعنی اگر غیبت نمی كردند واقعا بدبخت و بیچاره بودند.
یك وقتی در آن انجمن ماهانه داستانی نقل كردم كه از روزنامه گرفته بودم.

نوشته بود در یكی از شهرهای كوچك ایالت فیلادلفیای آمریكا در خانواده ها قمار آنقدر رایج شده بود كه زنها به آن عادت كرده بودند و در خانه ها به صورت یك بیماری رواج یافته بود، و شكایت همه این بود كه زنها دیگر كاری غیر از قمار ندارند. اول این را به عهده واعظها گذاشتند كه آنها این بیماری را از سر مردم بیرون ببرند. ولی آخر بیماری علت دارد؛ تا علتش از میان نرود كه بیماری از بین نمی رود.

واعظها شروع كردند به موعظه در زیانهای قمار و آثار اخروی آن، ولی اثر نداشت.

یك شهردار پیدا شد و گفت كه من این بیماری را معالجه می كنم. آمد كارهای دستی از قبیل بافتنی را تشویق كرد و برای زنها مسابقه های خوب گذاشت و جایزه های خوب تعیین كرد. طولی نكشید كه زنها دست از قمار كشیده و به این كارها پرداختند.
آن مرد علت را تشخیص داده و فهمیده بود كه علت پرداختن زنها به قمار، بیكاری و احتیاج آنها به سرگرمی است. كار دیگری برایشان به وجود آورد تا توانست قمار را از میان ببرد. یعنی در واقع یك خلأ روحی در میان آنها وجود داشت و آن خلأ منشأ این گناه بود. آن آدم فهمید كه این خلأ را باید پر كرد تا بشود قمار را از بین برد، و تا آن خلأ به وسیله دیگری پر نشود نمی توان آن را از میان برداشت.
این است كه یكی از آثار كار، جلوگیری از گناه است. البته نمی گویم صددرصد این طور است، ولی بسیاری از گناهان منشأش بیكاری است. در جلسه پیش راجع به گناه فكری و خیالی صحبت كردیم كه گناه منحصر به گناهی كه به مرحله عمل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 956
برسد نیست، گناه خیالی هم گناه است، یعنی فكر گناه هم نوعی گناه است. البته فكرگناه تا به مرحله عمل نرسیده، خودِ آن گناه نیست؛ برخلاف فكر كار نیك كه اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است