در
کتابخانه
بازدید : 114774تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
انسان بالذّات خودآگاه است، یعنی جوهر ذات انسان، آگاهی است. اینچنین نیست كه اوّل «من» انسان تكوّن می یابد و در مرحله ی بعد، انسان به این «من» آگاهی می یابد. پیدایش «من» انسان عین پیدایش آگاهی به خود است. در آن مرحله «آگاه» ، «آگاهی» و «به آگاهی در آمده» یكی است. «من» ، واقعیّتی است كه عین آگاهی به خودش است.

انسان در مراحل بعد، یعنی پس از آنكه به اشیاء دیگر كم و بیش آگاه می گردد، به خود نیز به همان صورت كه به اشیاء دیگر آگاه می گردد، آگاهی می یابد، یعنی صورتی از خود در «ذهن» خویش تصویر می كند و به اصطلاح به علم حصولی به خود آگاه می گردد، امّا پیش از آنكه به این گونه به خود آگاه گردد، بلكه پیش از آگاهی به هر چیز دیگر، به خود به گونه ای كه اشاره شد، یعنی به نحو علم حضوری، آگاه است.

روان شناسان كه معمولا درباره ی خود آگاهی بحث می كنند، به مرحله ی دوّم نظر دارند، یعنی آگاهی به خود به نحو علم حصولی و ذهنی، ولی فلاسفه بیشتر توجّهشان به مرحله ی علم حضوری غیر ذهنی است. این نوع از آگاهی همان است كه یكی از ادلّه ی متقن تجرّد نفس در فلسفه است.

در این نوع از خود آگاهی، شك و تردید كه آیا هستم یا نیستم و اگر هستم آیا كدامم و امثال اینها راه ندارد، زیرا شك و تردید آنجا راه دارد كه علم و آگاهی از نوع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 308
علم حصولی باشد، یعنی وجود عینی شی ء به آگاهی درآمده با وجود عینی آگاهی دو چیز باشد. امّا آنجا كه آگاهی عین آگاه و به آگاهی درآمده است و از نوع آگاهی حضوری است، شك و تردید فرض نمی شود، یعنی امری محال است.

اشتباه اساسی «دكارت» در همین جاست كه توجّه نكرده بود كه «من هستم» شك بردار نیست تا از راه «من فكر می كنم» بخواهیم آن شك را رفع كنیم [1].

خود آگاهی فطری هر چند واقعی است امّا اكتسابی و تحصیلی نیست، نحوه ی وجود «من» انسانی است، از این رو آن خود آگاهی كه به آن دعوت شده، این درجه از خود آگاهی كه به طور قهری و تكوینی در اثر حركت جوهری طبیعت پدید می آید نیست.

آنجا كه قرآن مجید پس از اشاره به مراحل خلقت جنین در رحم، به عنوان آخرین مرحله می فرماید: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ [2](سپس ما او را چیز دیگر و خلقی دیگر كردیم) اشاره به همین است كه مادّه ی ناخودآگاه تبدیل می شود به جوهر روحی خودآگاه.


[1] . دكارت فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم فلسفه ی خود را به این ترتیب آغاز كرد كه در همه چیز شك كرد حتّی در بدیهیّات. سپس گفت من در همه چیز می توانم شك كنم جز اینكه می اندیشم و شك می كنم، پس «فكر می كنم» دلیل است بر اینكه «هستم» . و آنگاه از هستی خود، هستی خدا و اشیاء دیگر را نتیجه گرفت.
[2] . مؤمنون/14.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است