متأسفانه بعدها در میان شیعه جریانهایی پیدا شد كه عمده ی آن، اخباریگری است كه
بعداً عرض خواهم كرد. ولی راهی كه در شیعه هست راه عقل است. عقل حجت
است و حجتِ خداست. اما عقل قانون دارد. به نام عقل نمی شود هر اظهارنظری را
حجت دانست. از جمله احكام و قوانین عقل این است كه عقل می گوید دنبال یقین
برو. قرآن هم همین را گفته است:
لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ [1]تا یقین پیدا نكرده ای دنبال چیزی نرو. قرآن می گوید:
إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبِیلِ اَللّهِ اگر
دنبال اكثر این مردم بروی گمراهت می كنند، برای اینكه از قانون عقل پیروی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 84
نمی كنند،
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ [2]پیروی نمی كنند مگر گمانها را. خدا برای انسان عقل را این طور قرار داده است كه تا در موضوعی یقین پیدا نكرده است،
عقل می گوید دنبال آن نرو. قرآن برای راهبری عقل اعجاز كرده است.
ما می بینیم بعد از ده قرن دكارت قوانینی برای راهبری عقل آورده است. وقتی
آن قوانین را كه این همه در دنیا سروصدا راه انداخته است بررسی می كنیم، می بینیم
چیزی زیادتر از آنچه قرآن آورده نگفته است. از جمله حرفهای دكارت این است
كه من اگر بخواهم از عقل خودم استفاده كنم، اولین قانونش این است كه تا
موضوعی برای من روشن نباشد از آن پیروی نمی كنم. و نیز می گوید: من بنا
گذاشته ام بر اینكه در شتابزدگی قضاوت نكنم. می گوید: عقل اول باید ببیند مدارك
موجود برای قضاوت كافی هست یا نه. مثلاً اینكه داروین گفت آدم از نسل میمون
است، البته قرائنی هم دارد اما مردم شتابزده یك غوغایی راه انداختند كه جدّ آدم
كشف شد. او گفته بود كه حلقه ی مفقوده ای در دنیا هست. حتی بعضی از مادیین گفتند
كه آن حلقه ی مفقوده هم پیدا شده و دیگر تمام حلقات به یكدیگر متصلند. این،
شتابزدگی است. راه وسط این است كه انسان عقل را پیشوا قرار بدهد؛ یعنی در كار
عقل شتابزدگی نكند، در كار عقل تا قضیه روشن نشده است اظهارنظر نكند، در كار
عقل تمایلات نفسانی خودش را حساب نكند. طبیعت، دزد است؛ یعنی گاهی عقل
انسان می خواهد قضاوت كند، طبیعتش میل دارد به یك طرف قضاوت كند.
طبیعت، عقل را اغفال می كند. دكارت می گوید: باید حساب نفس را در قضاوتها
داشت، حساب تمایلات نفس را باید كرد. (موضوع علامه ی حلی و نجس شدن چاه) .
یكی دیگر از چیزهایی كه عقل انسان را دچار اشتباه و گمراهی می كند، روش و
راه نیاكان است. این موضوع را فراموش نكنید كه خیلی مهم است. فرانسیس بیكن
گفته است یكی از چیزهایی كه عقل انسان را فریب می دهد راهی است كه
گذشتگان رفته اند. او تعبیر به «بت» می كند، می گوید: اینها برای بشر بت است و
عقل انسان را فریب می دهد كه انسان اگر دید پدر و مادرش كاری را می كردند او
هم همان راه را می رود. راه گذشتگان به انسان اجازه نمی دهد كه آزاد فكر كند، جلو
آزادی فكر را می گیرد. قرآن روی این موضوع، عجیب تكیه كرده است. اولین كتابی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 85
كه این حرفها را زده است قرآن است. من یك وقت تمام قرآن را جستجو كردم
دیدم هر پیغمبری كه آمده است وقتی با ملتش مواجه شده است، ملتش به او گفته اند
كه تو می خواهی ما را برخلاف سیره ی پدرانمان دعوت بكنی، پدران ما این طور بودند
و ما هم این طور خواهیم بود. پیغمبران می گفتند شما نباید به راه آنها بروید:
أَ وَ لَوْ كانَ
آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ [3]شما ببینید عقل چه حكم می كند.
یكی دیگر از چیزهایی كه سبب لغزش عقل می شود اكابر معاصرین یعنی
بزرگان عصر است كه انسان تحت تأثیر آنان قرار می گیرد. قرآن كریم می فرماید
وقتی عده ای را به جهنم می برند می گویند:
إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا اَلسَّبِیلاَ [4]بزرگان ما، ما را گمراه كردند. اكابر یعنی چه؟ ! خدا برای تو عقل قرار داده است و
برایت پیغمبر فرستاده است.
غرضم این جهت است كه راه اعتدال را از اینجا می شود به دست آورد. ائمه ی ما
این راه را تأسیس كرده اند. اگر ما نتوانسته ایم درست پیروی كنیم از ناقابلی ماست،
یا به سوی جهالت رفته ایم یا به سوی جمود. ولی آنها این راه را باز كردند.
خدایا ما را به حقایق قرآن بیشتر آشنا بگردان.