پس خود قرآن كریم یك مقیاس و یك دستگاه تصفیه ای است برای آلودگیهایی كه
در طول تاریخ پیدا شده است. مایه ی خوشوقتی ما این دو سه چیز است. این است كه
كسی نمی تواند بگوید دین شما مثل ادیان دیگر در ابتدا هرچه بود ولی در طول
تاریخ جریانهایی پیش آمد كه آن را فاسد كرد، همین جور كه الآن راجع به دین
زردشت اصلاً نمی شود به دست آورد كه كتاب اصلی زردشت چه بوده است.
نمی شود اساساً فهمید زردشت در چه سالهایی در دنیا بوده است. تا چند سال پیش
در وجود یك چنین آدمی شك و تردید بوده، هنوز هم آنقدرها مسلّم نیست كه
زردشت نظیر رستم و اسفندیار یك شخصیت افسانه ای است یا یك شخصیت
واقعی. گیرم یك روز تعلیمات درستی داشته است. كلمه ی «گفتار نیك، كردار نیك،
پندار نیك» كه تعلیمات نشد. اصلاً كوچكترین حرفی كه در دنیا وجود دارد این
است، چون به قدری كلی است كه اصلاً هیچ معنایی را در بر ندارد، مفهومی ندارد.
هركسی حرف خودش را نیك می داند، هركسی نوع كردارش را نیك می داند و
همین طور در مورد پندار نیك، فكر نیك. هریك از مسلكهایی كه در دنیا وجود
دارد، مثلاً دنیای سرمایه داری، یك سلسله حرفها و یك سری كارها و یك سلسله
فكرها را می گوید اینها خوب است. دنیای كمونیست روش دیگری را عرضه
می دارد. او هم می گوید حرف این است كه من می گویم. آن مسلكی می تواند در دنیا
مسلك شمرده شود كه به گفتار نیك، كردار نیك و پندار نیك قناعت نكند، بلكه
بگوید گفتار نیك و بعد بگوید گفتار نیك این است، گفتار خوب را مشخص كند و
همین طور كردار نیك و پندار نیك.
در مسیحی گری و یهودی گری هم همین طور است. یگانه دینی كه می توان در
دنیا اصولش را نشان داد كه هیچ دست آلوده ای به آن نخورده و پاك مانده است،
دین اسلام است. سرّ آن را هم عرض كردم. نمی خواهم بگویم در دنیای اسلام هیچ
جریان آلوده ای پیدا نشده است؛ نه، ولی هر جریان آلوده ای كه پیدا بشود، جریان
پاكی در این دین وجود دارد كه می تواند آن آلودگیها را تصفیه كند. اولش خود قرآن
است. مقیاس بزرگ قرآن است. از قرآن كه بگذریم، سنت قطعی و متواتر پیغمبر و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 100
برای ما شیعیان همچنین سنت قطعی و متواتر ائمه ی اطهار است. یعنی در میان این
همه احادیث مشكوك و مظنون، احادیث و سنتهای قطعی داریم از پیغمبر و ائمه ی
اطهار. اینها برای ما حجت است و می تواند معیار و مقیاس واقع بشود. دیگر اینكه
قرآن كریم از اول عقل را حجت قرار داده است. اسلام علیه عقل قیام نكرده. اگرچه
غلط است انسان اسم این مردك را جزء سران ادیان و ادیان منسوخه ببرد [ولی به
عنوان مثال ] حسینعلی بهاء می گوید: كور شو تا جمال مرا ببینی، كر شو تا نغمه ی مرا
بشنوی. عجب كاری است! این چه جمالی است كه آدم باید كور بشود تا آن را ببیند
و چه صدایی است كه آدم باید كر بشود تا آن را بشنود؟ ! ولی قرآن می گوید چشمت
را باز كن تا جمال مرا ببینی، گوشت را باز كن تا صدای مرا بشنوی، فكرت را باز كن
تا حقایق مرا درك بكنی؛ مذمّت می كند آنهایی را كه چشم و گوش و فكر خودشان
را به كار نمی اندازند و یك حالت تسلیم و تعبد احمقانه ای به خود می گیرند.