در
کتابخانه
بازدید : 520075تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Collapse اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Expand علت تغییر مقتضیات زمانهاعلت تغییر مقتضیات زمانها
Expand دو نوع تغییر در زمان دو نوع تغییر در زمان
Expand جامعه ی در حال رشدجامعه ی در حال رشد
Expand افراط و تفریطهاافراط و تفریطها
Expand راه میانه راه میانه
Expand عقل و راه اعتدال عقل و راه اعتدال
Expand خوارج خوارج
Expand عوامل تصفیه تفكر اسلامی عوامل تصفیه تفكر اسلامی
Expand اخباریگری اخباریگری
Expand مشروطیّت مشروطیّت
Expand شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت
Expand مقتضیات زمان (1) مقتضیات زمان (1)
Expand مقتضیات زمان (2) مقتضیات زمان (2)
Collapse تغییرات زمان در تاریخ اسلام تغییرات زمان در تاریخ اسلام
Expand اجتهاد و تفقّه در دین اجتهاد و تفقّه در دین
Expand قاعده ی ملازمه قاعده ی ملازمه
Expand علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان
Expand نسبیّت آداب نسبیّت آداب
Expand عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان
Expand نظریه ی نسبیّت عدالت نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق
Expand مسئله ی نسخ و خاتمیت مسئله ی نسخ و خاتمیت
Expand خاتمیت خاتمیت
Expand وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق
Expand جبر زمان و مسئله ی عدالت جبر زمان و مسئله ی عدالت
Expand اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
چرا امام حسن صلح كرد یا چرا امام حسین صلح نكرد؟ اصلاً چرا ما درباره ی این دو امام بگوییم؛ قدری جلوتر برویم. چرا علی بن ابیطالب در زمان خلافت ابوبكر قیام نكرد؟ چرا در زمان خلافت عمر قیام نكرد؟ چرا در زمان خلافت عثمان قیام نكرد ولی بعد از عثمان كه آمدند با او بیعت كردند، محكم ایستاد؟ در صورتی كه از نظر علی بن ابیطالب همان طوری كه ابوبكر غاصب بود معاویه هم غاصب بود. برای اینكه آنچه كه در نظر اسلام اصالت دارد مطلب دیگری است و آن این است كه آن اقدامی كه حفظ حوزه ی اسلام با آن بشود، بر هر اقدام دیگری مقدم است. آیا اینكه اسلام می گوید علی بن ابیطالب خلیفه باشد برای این است كه اسلام تضعیف بشود یا برای این است كه اسلام تقویت بشود؟ البته خلیفه باشد كه اسلام تقویت بشود.

حالا اگر مردم و صحابه ی پیغمبر به حرف پیغمبر گوش می كردند و با علی علیه السلام بیعت می كردند و علی در یك چنین شرایطی خلیفه می شد، منظور پیغمبر حاصل بود؛
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 155
یعنی تصدی خلافت سبب تقویت اسلام بود. ولی پیغمبر حضرت علی را برای خلافت نامزد كرده است، یكدفعه بعد از پیغمبر جریان دیگری به وجود می آید، پیرمردها و اكابر اصحاب پیغمبر به فكر می افتند كه از این قضیه استفاده كنند. در همان حال مردمی تازه مسلمان هستند كه هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نكرده است، تازه شهرت اسلام به دنیای خارج عرب كشیده شده است. حالا مصلحت اسلام ایجاب می كند كه یك آرامش كاملی برقرار باشد. اولاً باید غائله ی مرتدها خوابانده شود. ثانیاً آنها كه از دور می آیند كه این حسابها سرشان نمی شود. از نظر آنها علی بن ابیطالب و ابوبكر علی السویه هستند. مصلحت اسلام این طور ایجاب می كند كه حالا كه اینها عمل ناشایستی مرتكب شده اند، آن كسی كه در اینجا ذی حق است دندان روی جگر بگذارد، البته نه به خاطر جان خودش بلكه به خاطر مصلحت اسلام. مصلحت اسلام این طور ایجاب می كند كه علی علیه السلام دندان روی جگر بگذارد و در صف مأمومین ابوبكر هم شركت كند و با عمر نیز همین طور رفتار كند و به سؤالات و اشكالات مردم جواب بدهد. چیزی كه از نظر علی اصالت دارد حیثیت و آبروی اسلام است. در اینجا دندان روی جگر گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ می كند یا لااقل كمتر آبروی اسلام را می برد.

اما قضیه می گذرد. اوضاع زمان تغییر می كند. اسلام جهانگیر می شود. زمان معاویه پیش می آید. معاویه حیثیت عمر و ابوبكر را ندارد. او كسی است كه خودش و پدرش سالها علیه اسلام جنگیده اند. حسابها عوض شده است. در اینجا علی علیه السلام با معاویه می جنگد. زمان امام حسن پیش می آید. در این زمان در اثر جریانهای زیادی كه در زمان امیرالمؤمنین پیش آمد و از همه بالاتر آن حالت سست عنصری كه اصحاب امام حسن به خرج دادند، اگر امام حسن مقاومت می كرد كشته می شد ولی نه كشته شدن شرافتمندانه و افتخارآمیز، آن گونه كه حسین بن علی كشته شد.

حسین بن علی با هفتاد و دو نفر كشته شد، یك شهادت آبرومندانه و در یك وضع و شرایط خاص كه هزار و سیصد سال دارد اسلام را آبیاری می كند. در زمان امام حسن یك حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود كه اگر این كار (مقاومت در مقابل معاویه) ادامه پیدا می كرد، یك وقت خبردار می شدند كه حضرت را دست بسته تحویل معاویه داده اند. هنوز صابون معاویه و بنی امیه درست به جامه ی مردم نخورده بود. بیست سال معاویه حكومت كرد. مغیرة بن شعبه و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 156
زیاد بن ابیه كه به جان مردم افتادند آنوقت مردم فهمیدند كه اشتباه كردند كه در زمان حضرت علی دعوت او را لبیك نگفتند، اشتباه كردند كه امام حسن را تحویل معاویه دادند. لهذا بعدها (بعد از حادثه ی كربلا) عده ای پیدا شدند و توّابین را به وجود آوردند، همانها كه دور مختار را گرفتند.

این امر یعنی آگاه شدن مردم از ماهیت حكومت اموی، از عواملی بود كه شرایط را برای قیام امام حسین علیه السلام مساعد می كرد. گذشته از این، وضع یزید با وضع معاویه فرق می كرد. معاویه در لباس نفاق كار می كرد، یزید در لباس كفر. معاویه لااقل روی كارهایش سرپوش می گذاشت، علناً شراب نمی خورد، علناً سگ بازی نمی كرد، صورت ظاهر را حفظ می كرد. ولی یزید جوانی بود دیوانه و پرده در كه حساب موقعیت خودش را نمی كرد كه هرچه هست بالاخره مردم او را خلیفه ی پیغمبر می دانند. اینقدر شراب می خورد تا مست می شد و در حضور جمعیت به پیغمبر ناسزا می گفت. واقعاً اگر قضایای كربلا نبود و امام حسین قیام نمی كرد و سبب نمی شد كه یزید از بین برود و او همان بیست سالی را كه معاویه خلیفه بود خلافت می كرد، اصلاً حوزه ی اسلام منقرض می شد. پس شرایط زمان خیلی فرق می كند. بنابراین امام حسن همان برنامه را اجرا كرد كه امام حسین اجرا كرد و امام حسین همان برنامه را اجرا كرد كه امام حسن اجرا كرد، فقط شكل كارشان با هم فرق داشت ولی روح هر دو یكی بود. این بود دو مثالی كه خواستم در این زمینه عرض كرده باشم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است