امشب می خواهم قسمتی از عرایضم را اختصاص بدهم به یكی از خُلقهای ثابت
همگانی تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر كه زمان هیچ وقت نمی تواند در آن تأثیر داشته
باشد و آن موضوع عبادت و پرستش است. یكی از حاجتهای بشر پرستش است.
پرستش یعنی چه؟ پرستش آن حالتی را می گویند كه در آن انسان یك توجهی
می كند از ناحیه ی باطنی خودش به آن حقیقتی كه او را آفریده است و خودش را در
قبضه ی قدرت او می بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می بیند؛ در واقع سیری
است كه انسان از خلق به سوی خالق می كند. این امر اساساً قطع نظر از هر فایده و
اثری كه داشته باشد، خودش یكی از نیازهای روحی بشر است. انجام ندادن آن، در
روح بشر ایجاد عدم تعادل می كند.
مثال ساده ای عرض می كنم: اگر ما كجاوه ای داشته باشیم و حیوانهایی،
خورجینهایی كه روی این حیوانها می گذارند باید تعادلشان برقرار باشد. نمی شود
یك طرف پر باشد و طرف دیگر خالی. انسان در وجود خودش خانه ی خالی زیاد
دارد. در دل انسان جای خیلی چیزها هست. هر احتیاجی كه برآورده نشود، روح
انسان را مضطرب و نامتعادل می كند. همان طور كه دیشب عرض كردم اگر انسان
بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهای دیگر خود را بر نیاورد، همان
حاجتها او را ناراحت می كند. عكس مطلب هم این است كه اگر انسان همیشه دنبال
مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 196
نهرو مردی است كه از سنین جوانی لامذهب شده است. در اواخر عمر یك تغییر
حالی در او پیدا شده بود. خودش می گوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان
یك خلئی را، یك جای خالی را احساس می كنم كه هیچ چیز نمی تواند آن را پر كند
مگر یك معنویتی. و این اضطرابی كه در جهان پیدا شده است، علتش این است كه
نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است. این بی تعادلی در جهان، از همین است.
می گوید: الآن در كشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی بسختی وجود دارد. تا
وقتی كه این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به آنها اجازه نمی داد كه درباره ی چیز
دیگری فكر كنند، یكسره در فكر تحصیل معاش و در فكر مبارزه بودند. بعد كه یك
زندگی عادی پیدا كردند (الآن) یك ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است.
در موقعی كه از كار بیكار می شوند، تازه اول مصیبت آنهاست كه این ساعت فراغت
و بیكاری را با چه چیز پر كنند؟ بعد می گوید: من گمان نمی كنم اینها بتوانند آن
ساعات را جز با امور معنوی با چیز دیگری پر كنند، و این همان خلئی است كه من
دارم.
پس معلوم می شود كه واقعاً انسان یك احتیاجی به عبادت و پرستش دارد.
امروز كه در دنیا بیماریهای روانی زیاد شده است، در اثر این است كه مردم از
عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نكرده بودیم ولی بدانید هست،
حقیقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چیزی طبیب سرِ خانه است؛ یعنی اگر ورزش
برای سلامتی مفید است، اگر آب تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است، اگر هوای
پاك برای هركس لازم است، اگر غذای سالم برای انسان لازم است، نماز هم برای
سلامتی انسان لازم است. شما نمی دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتی از وقت
خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاك می كند!
عنصرهای روحی موذی به وسیله ی یك نماز از روح انسان بیرون می رود. در یك
جلسه كه راجع به عبادت صحبت می كردم، گفتم نگویید اسلام دین اجتماعی است،
اسلام دین اخلاق است، چطور؟ اسلام دین همه ی اینهاست. اسلام بالاترین حرف را
درباره ی تعلیمات اجتماعی گفته است. می فرماید:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا
مَعَهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیَقُومَ اَلنّاسُ بِالْقِسْطِ [1]تمام پیغمبران را فرستادیم برای اینكه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 197
میان مردم عدالت اجتماعی پیدا بشود. اسلام برای اخلاق خوب بالاترین حرفها را
زده است. می فرماید:
هُوَ اَلَّذِی بَعَثَ فِی اَلْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ
یُعَلِّمُهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ [2]. ولی آیا اسلام كه ارزش تعلیمات اجتماعی را اینقدر بالا برده، از ارزش عبادت چیزی كاسته است؟ ابداً، ارزش عبادت را هم یك ذره
نكاسته است، بلكه مقام عبادت را در مافوق همه ی اینها حفظ كرده است.