ولی عدالت را به یك معنای دیگر می شود معنی كرد كه اگر به آن توجه شود،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 208
می توان گفت آن هم مساوات است اما مساوات به شكل دیگر. معنایی كه قدما برای
عدالت ذكر می كنند این است: اِعْطاءُ كُلِّ ذی حَقٍ ّ حَقَّهُ. هرچیزی و هرشخصی در
متن خلقت با یك شایستگی مخصوص به خود به دنیا آمده است. حقوق هم از
همین جا یعنی از ساختمان ذاتی اشیاء پیدا می شود. ما باید هرچیزی را در ذاتش
مطالعه كنیم، بعد ببینیم كه او شایستگی چه چیزی را دارد و چه استعدادی در وجود
او هست، یعنی طبیعتش چه تقاضایی دارد. مثلاً در بدن انسان چشم حقی دارد و
دست حقی دیگر. اگر حق چشم را به دست بدهیم، نه تنها به دست خدمت نكرده ایم
بلكه آن را از كار انداخته ایم. هرچیزی استحقاقی دارد و منشأ آن هم خود خلقت
است. دو بچه كه به مدرسه می روند، یكی شایستگی نمره ی 20 را دارد و دیگری نمره ی
5. اگر به او از 20 كمتر بدهیم ظلم كرده ایم و اگر به این از 5 بیشتر بدهیم نیز ظلم
كرده ایم.
برای مثال، اگر از همانهایی كه دم از اشتراك و مساوات می زنند بپرسیم چرا زید
در میان میلیونها مردم نخست وزیر شد، می گویند شایستگی نشان داد. اول یك
كارگر ساده بود، مثلاً در سندیكا شركت كرد و به نمایندگی در هیئت بالاتری
انتخاب شد و بعد در هیئت بالاتر، و همین طور سلسله مراتب را طی كرد و چون
لیاقت و شایستگی داشت به نخست وزیری رسید. این همان عدالت است. پس
معلوم می شود كه اساس، لیاقت است. البته اگر یكی لیاقت دارد و دیگری ندارد،
چنانچه آنچه را كه باید به لایق بدهیم به نالایق بدهیم، بی عدالتی كرده ایم.
آن كه هفت اقلیم عالم را نهاد
هركسی را آنچه لایق بود داد
ظلم اجتماع وقتی است كه این جور نباشد. سعدی می گوید:
وقتی افتاد فتنه ای در شام
هریك از گوشه ای فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیریّ پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
معنای عدالت این است. مساوات درباره ی قانون می تواند معنی پیدا كند؛ یعنی
قانون افراد را به یك چشم نگاه كند، قانون خودش میان افراد تبعیض قائل نشود،
بلكه رعایت استحقاق را بكند. به عبارت دیگر افرادی كه از لحاظ خلقت در شرایط
مساوی هستند، قانون باید با آنها به مساوات رفتار كند اما افرادی كه خودشان در
شرایط مساوی نیستند، قانون هم نباید با آنها مساوی رفتار كند بلكه باید مطابق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 209
شرایط خودشان با آنها رفتار كند. این هم معنای دوم عدالت است. معنای سومی هم
دارد كه آن را فردا شب عرض می كنم. در اینجا به عرایض خودم خاتمه می دهم.