لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیَقُومَ اَلنّاسُ
بِالْقِسْطِ [1].
بحث امشب ما در اطراف عدالت است كه آیا عدالت نسبی است یا مطلق؟ اول
ارتباط این بحث را با بحث خودمان در شبهای گذشته عرض بكنم، بعد وارد مطلب
بشوم. عرایضی كه ما در شبهای پیش عرض كردیم این بود كه در ارتباط با
مقتضیات زمان، بعضی امور تقاضاهای مختلف دارند. اینها همان اموری هستند كه
تغییرپذیرند. ولی یك سلسله تقاضاها و احتیاجات هستند كه ثابت و لایتغیرند؛
اموری نیستند كه در زمانهای مختلف تغییر بپذیرند، بلكه آنها را باید حفظ كرد.
انحراف زمان از اینها دلیل بر انحراف و فساد زمان است. به عبارت دیگر احتیاجات
فردی و اجتماعی بشر بر دو قسم است: بعضی ثابت است و بعضی متغیر. ما در این
زمینه باید در دو جبهه بجنگیم و با دو دسته طرف هستیم: یك دسته كسانی هستند
كه به احتیاجات متغیر اعتقاد ندارند و همه ی احتیاجات بشر را در تمام زمانها ثابت
فرض می كنند، كه ما نام آنها را جامدها می گذاریم. دسته ی دیگر افرادی هستند كه ما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 201
آنان را جاهل می گوییم. اینها همه چیز را تغییرپذیر می دانند. بنا به فرض جامدها،
در مقتضیات زمان، چیزی كه باید وضع خودش را به تبع زمان تغییر بدهد وجود
ندارد، و طبق نظر جاهلها هیچ چیزی در عالم وجود ندارد كه در همه ی زمانها
یكنواخت و ثابت باشد. این، اصول مطالبی بود كه شبهای قبل روی آنها بحث
می كردیم.
طبقه ی جاهلها دو فرضیه ی نیمه فلسفی دارند
[2]. دو فرضیه است كه اگر كسی آنها را بپذیرد، باید حرف جاهلها را بپذیرد كه هیچ اصل ثابتی وجود ندارد. این دو فرضیه
یكی نسبیت اخلاق است و دیگری نسبیت عدالت. اخلاق مربوط به حالت شخص
و نظام دادن به غرایز شخصی است. عدالت مربوط به نظام اجتماعی است. فرضیه ی
نسبیت اخلاق می گوید هیچ اخلاق ثابتی نمی تواند وجود داشته باشد، پس هیچ
مكتب اخلاقی نمی تواند همیشه برای بشر برقرار باشد. فرضیه ی نسبیت عدالت
می گوید عدالت یك امر نسبی است، بنابراین عدالتِ هیچ مكتبی نمی تواند برای
همیشه برقرار باشد. حالا ما باید هر دوی اینها را تشریح بكنیم.
[2] چون در میان دانشمندان این حرفها وجود دارد ما پیشاپیش آنها را عنوان می كنیم تا مسلمانان
متوجه باشند و قبل از آنكه افراد جاهل آنها را عنوان كنند، جواب آماده داشته باشند.