پس خاتمیت به درجه ی تمدن مربوط نیست كه بگویند چطور شده بعد از نوح،
ابراهیم می آید و شریعتی می آورد و بعد از او موسی و بعد از او عیسی می آید و بعد
از او خاتم الانبیاء، ولی بعد از خاتم الانبیاء پیامبری نمی آید؟ آیا بعد از خاتم الانبیاء
دیگر زمان متوقف شد كه نباید شریعت بیاید؟ زمان كه متوقف نمی شود و تغییراتی
كه از زمان خاتم الانبیاء تاكنون روی داده است، چندین برابر تغییراتی است كه از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 242
زمان نوح تا زمان خاتم الانبیاء رخ داده است.
این امر اصلاً بستگی به درجه ی تمدن ندارد. پیغمبران برای چه آمده اند؟ اصلاً
احتیاج بشر به وحی چیست؟ پیغمبر كه نمی آید تا جانشین فكر و عقل بشر باشد.
پیغمبر نیامده است كه تمام قوای وجود بشر را معطل كند، بگوید شما فكر نكنید،
استدلال نكنید، اجتهاد نكنید، تمام كارها را ما بجای شما انجام می دهیم. این امر
خلاف نظم عالم است. پیغمبران می گویند: ای بشر! هرچه از تو ساخته است خودت
انجام بده. كارهایی را كه در حدود فكر و عقل و استدلال است باید خودت انجام
بدهی. جایی كه از قوّه ی تو خارج است، ما به وسیله ی وحی تو را دستگیری می كنیم.
مثل اینكه اگر بچه ای همراه شما باشد، مراقب او هستید. تا آنجا كه خودش می تواند
راه برود، می گذارید خودش راه برود. وقتی كه به آنجا می رسد كه دیگر نمی تواند
راه برود، او را بغل می كنید. وحی چنین است، منتها آن چیزهایی كه بشر در آنها
احتیاج به وحی داشته است، از اول تا آخر عالم محدود بوده است. از زمان حضرت
آدم تا زمان خاتم الانبیاء مقداری كه بشر احتیاج به وحی داشته است، محدود بوده
ولی همان امر محدود را قابل نبوده كه به خودش بسپارند و بگویند خداحافظ شما.
لذا دوره به دوره پیغمبر می فرستند، دائماً مراقب، تا می رسد به آنجا كه به او
می سپارند، و آنهایی كه [در زمانهای ] بعد هستند موظفند كه مراقبت كنند. شما در
كار اطباء ملاحظه كرده اید كه آنها با بیمارانشان دوگونه رفتار می كنند. برای
بیمارهای خیلی ساده و عوام، طبیب علاوه بر اینكه نسخه می دهد سایر كارها را
خودش مراقبت می كند. اما در مورد بیماری كه تحصیل كرده است، كار دكتر خیلی
آسان است؛ فقط دو كلمه حرف می زند و به بیان یك امر كلی قناعت می كند.
پس معلوم شد مسئله ی خاتمیت حل شده است و اینكه می گویند اگر ادیان باید به
حسب زمان نسخ بشوند خاتمیتی نباید باشد و اگر نباید نسخ بشوند، شریعتی نباید
ناسخ شریعت پیشین باشد، صحیح نیست. حساب خاتمیت حساب دیگری است
كه عرض كردم. خیال می كنم همین مطلب، امشب كافی باشد و من هم خسته
شده ام، دیگر بیش از این نمی توانم صحبت كنم. همین جا دعا می كنیم. . .