افرادی بوده اند در دنیا كه هم راجع به جهان، مادی فكر می كرده اند و هم راجع به
انسان؛ یعنی برای جهان ماده مبدئی غیر مادی قائل نبوده اند و تمام این دنیا در نظر
آنها یك ماشین بیشتر نبوده است، و نیز انسان را اخلاقاً یك موجود مادی
می دانسته و می دانند به این معنی كه محرّك انسان در تمام كارهایی كه انجام می دهد
هدفهای مادی است، یعنی انسان هركاری را به هر صورتی كه انجام می دهد، از
انجام آن یك هدف مادی دارد و می خواهد با انجام آن معاش خودش را تأمین كند.
بعضی از كارهایی كه انسانها انجام می دهند خیلی واضح است كه جنبه ی مادی
دارد. كشاورزی كه در صحرا زمین را شخم می زند، بذر می كارد و بعد كه محصول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 269
رویید آن را درو می كند، خرمن می كند، می كوبد و تصفیه می كند، اگر از او بپرسید
چرا این كار را می كنی؟ می گوید چرا ندارد، من آدم هستم، زن و بچه دارم، احتیاج
به نان دارم؛ من زراعت می كنم كه نان سال را در بیاورم. همچنین آن كارگری كه كار
می كند و مزد می گیرد اگر از او بپرسید چرا كارگری می كنی؟ می گوید برای اینكه
می خواهم مزد بگیرم. چرا می خواهی مزد بگیری؟ من باید پول داشته باشم تا بتوانم
احتیاجات زندگی خودم را رفع كنم. این كارهای انسان كارهای مادی است.
ولی یك سلسله كارهای دیگری هم انسان دارد كه این قدر واضح نیست كه چرا
آن كارها را انجام می دهد. مثل اینكه انسان تحصیل علم می كند، حالا یا به مدرسه
می رود و یا در خانه كتاب مطالعه می كند. شما از این كار چه هدفی دارید؟ در اینجا
ممكن است كسی بگوید من هدفی ندارم، می خواهم بفهمم در این كتاب چه نوشته
شده است. كتاب تاریخ است، می خواهم ببینم در گذشته در دنیا چه وقایعی رخ
داده است. اگر بگویند این كار چه فایده ای به حال تو دارد؟ می گوید فایده اش این
است كه می فهمم. مگر همه ی كارها باید پولی به جیب آدم ببرد؟ !