اشكال در مسئله ی اسلام و مقتضیات زمان اشكال همزیستی و هماهنگی دو شی ء
است كه در طبیعت خودشان بر ضد یكدیگرند. یكی از ایندو در طبیعت خودش
ثابت و لایتغیّر است و دیگری در طبیعت خودش متغیر و سیّال و ناثابت است.
اسلام به حكم اینكه دینی است نسخ ناپذیر، تغییرناپذیر و جاودانی است. و از طرف
دیگر مقتضیات زمان به حكم اینكه در زمان قرار گرفته است و هرچه كه در زمان
قرار می گیرد و از آن جمله مقتضیات و شرایط زندگی بشر، ناثابت و متغیر است و به
یك حال باقی نمی ماند، [تغییر می پذیرد. ] در این صورت دو چیز كه یكی خاصیت
ذاتی اش ثبات است و دیگری خاصیت ذاتی اش تغییر و تحول است، چگونه
می توانند با یكدیگر همزیستی و هماهنگی داشته باشند؟ و بالاتر [اینكه ] آن كه
ثابت است بخواهد هادی و راهنمای آن چیزی باشد كه متغیر است! در حالی كه این
ثابت حتی نمی تواند پا به پای آن متحول باشد چون حركتی ندارد، چگونه می تواند
راهنما و هادی آن باشد؟ .
اینجاست كه طبعاً این تضاد و تناقض در می گیرد: یا ثابت باید متغیر را همشكل
خودش بكند؛ یعنی زمان را متوقف كند و مانع تغییرات و تحولات زندگی بشر
بشود، و یا باید این متغیر آن ثابت را همرنگ و همشكل خودش بكند؛ یعنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 282
دائماً
در آن، تغییرات و نسخها و اصلاحها و آرایشها و پیرایشهایی ایجاد كند، و هیچ كدام
از اینها واقعاً هماهنگی و همزیستی نیست. این [بود] اشكال.
[در جواب ] به طور اجمال می گوییم نه اسلام- كه می گوییم ثابت است- به
مفهوم مطلق ثابت است كه هیچ گونه تغییری در قوانینش وجود ندارد، و نه شرایط و
مقتضیات زمان به این شكل است كه غالباً تصور می شود كه لازمه ی زمان این است
كه همه چیز تغییر كند؛ یعنی در اسلام عناصری ثابت و عناصری متغیر وجود دارد،
همچنان كه در زمان هم عناصری ثابت و عناصری متغیر [وجود دارد] ؛ عناصری كه
باید ثابت بماند و عناصری كه باید تغییر كند و آن تغییرها باید در كادر آن عناصر
ثابت رخ دهد، و اگر تغییرهای زمانی در كادر آن عناصر ثابت رخ بدهد، تغییرات
زمان پیشروی و تكامل است و اگر خارج از آن كادر ثابت صورت بگیرد تغییر
هست ولی تكامل نیست، بلكه انحراف و سقوط است.