در
کتابخانه
بازدید : 520034تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Expand اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Collapse اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
Expand طرح اشكال و پاسخ اجمالی طرح اشكال و پاسخ اجمالی
Collapse مقام عقل در استنباط احكام اسلامی مقام عقل در استنباط احكام اسلامی
Expand آیا اجتهاد نسبی است؟ آیا اجتهاد نسبی است؟
Expand جبر تاریخ از دو دیدگاه جبر تاریخ از دو دیدگاه
Expand نیروی محرّك تاریخ چیست؟ نیروی محرّك تاریخ چیست؟
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1)
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2)
Expand جامعه و تاریخ از نظر قرآن جامعه و تاریخ از نظر قرآن
Expand آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟ آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در نوشته ای كه آقای مهندس كتیرایی فرستاده اند، چند مطلب آمده كه من در اطرافش توضیحاتی می دهم. مطلبی را به عنوان مقدمه گفته اند كه ما آن را به صورت كاملتری در جزوه های «اسلام و مقتضیات زمان» [1]طرح كرده ایم. ایشان می گویند:

رابطه ی انسان با طبیعت و رابطه ی انسان با انسان به شدت در حال تغییر است و اگر قوانین بخواهد در بین مردم حاكم باشد، یا باید متغیر بوده و یا اقلاً قابلیت انعطاف و تطابق با محیط و زمان داشته باشد.

اگر قوانین اسلامی را از این حیث تقسیم كنیم، چهار دسته است: پاره ای از قوانین مربوط به رابطه ی انسان با خداست كه اسمش عبادت است. رابطه ی انسان با خدا شاید ساده ترین روابط باشد؛ یعنی تغییرات زمان و مقتضیات متحول زمان در هر ناحیه تأثیر داشته باشد، در این ناحیه یا تأثیر ندارد یا خیلی كم در شكلش تأثیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 302
دارد. رابطه ای كه انسان با خدای خودش باید داشته باشد، رابطه ای یكسان است؛ یعنی این جور نیست كه ارتباطی كه مردم هزارسال پیش می بایست با خدا داشته باشند كه مثلاً باید اخلاص داشته باشند (وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اَللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ) [2]، فقط خدا را پرستش كنند و غیر او را نپرستند، [امروز به گونه ی دیگری باید باشد. ] آیا مثلاً در عصر اسب و شتر و الاغ این حكم صحیح بود كه بشر تنها خداپرست باشد و به هیچ وجه مشرك نباشد و در خداپرستی اخلاص داشته باشد، اما در عصر هواپیما این حكم تغییر می كند و باید دستی در آن برد؟ نه. البته شكل عبادت خود به خود عوض می شود. خود اسلام هم برای شكلها تغییر قائل شده، [مثلاً در مورد] نماز می گوید در مسافرت یك جور [خوانده شود] و در حضر جور دیگر.

[مثال دیگر برای این دسته از قوانین اسلامی (عبادات) ] روزه است. انسان روزه می گیرد برای اینكه تقوا در او نیرو بگیرد، به تعبیر قرآنلَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ، و امثال اینها.

دسته ی دوم دستورهایی است كه مربوط است به رابطه ی انسان با خودش كه اصطلاحاً اخلاق نامیده می شود؛ اینكه انسان خودش برای خودش چگونه باید باشد؟ اخلاق شخصی و فردی انسان چگونه [باید باشد] ؟ انسان خودش را چگونه باید بسازد؟ و به عبارت دیگر غرایزش را چگونه باید تنظیم كند؟ آیا خوب است بر هوای نفسش مسلط باشد یا نه؟ [و خلاصه ] آنچه كه قرآن آن را تزكیه ی نفس می نامد (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها. `وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها) [3].

نوع سوم مربوط است به ارتباط انسان با طبیعت؛ یعنی ارتباط انسان نه با خودش و نه با خدا، بلكه با خلق خدا، آنهم غیر از انسانهای دیگر؛ اینكه رابطه ی انسان با زمین، با گیاهها، با حیوانات چگونه و بر چه اساس باید باشد؟ .

قسم چهارم كه از همه مهمتر و بیشتر مورد توجه و دستخوش تغییر و تحول است، مربوط به رابطه ی انسان با انسان است؛ یعنی قوانینی كه مربوط است به روابط انسانها با یكدیگر، كه خیلی تغییر می كند چون جامعه متغیر و متحول است. این است كه می گویند: رابطه ی انسان با انسان متغیر است، پس قوانین هم باید متغیر باشد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 303
بدون شك همین طور است و ما هم اجمالاً قبول داریم كه قوانین مربوط به روابط انسانها با یكدیگر باید قابلیت انعطاف داشته باشد، ولی نه به این سادگی كه چون رابطه ی انسان با انسان متغیر است قانون هم باید متغیر باشد. به این كلّیت درست نیست.

قوانین عبارت است از حقوق و تكالیف، یعنی بایدها و وظایفی كه افراد نسبت به یكدیگر دارند. آن تغییراتی كه در روابط انسانها با یكدیگر ایجاد می شود، یك سلسله تغییراتی است كه در آن مثلاً ارتباط انسانها با هم عوض می شود، ولی این ربطی به حقوق و تكالیف ندارد. مثلاً انسانها باید با یكدیگر در تماس باشند. زمانی بود كه تلفن و تلگراف نبود، وقتی می خواستند حرفشان را به یكدیگر برسانند چه زحمتی باید متحمل می شدند! حالا با چه سرعتی مردم از این گوشه ی شهر به آن گوشه ی شهر، از این شهر به آن شهر، بلكه از این مملكت به آن مملكت با یكدیگر ارتباط پیدا می كنند. یا مثلاً در گذشته اگر كسی از شهر خودش با یك ترسی می خواست به نجف برود مجبور بود كه لااقل ده سالی آنجا بماند، چون اگر می خواست با آن زحمت به شهر خودش برگردد و دومرتبه بیاید، كار بسیار فوق العاده ای بود. ولی حالا ممكن است كسی برود نجف درس بخواند، سالی شش مرتبه هم بیاید و به كارهای شخصی خودش رسیدگی كند.

شكی نیست كه ارتباط انسانها با یكدیگر خیلی تغییر كرده، ولی آیا جوری تغییر كرده كه حقوق انسانها را نسبت به یكدیگر و وظایف و تكالیف را عوض بكند؟ ما این را باید بحث بكنیم. ما باید آن مواردی را كه روابط انسانها با یكدیگر به حكم پیشرفت علم و تمدن جبراً عوض شده و آن پیشرفت در ارتباطات سبب شده كه حقوق و وظایف تغییر كند در اینجا طرح بكنیم، چون اسلام نیامده كه راجع به مطلق ارتباطات انسانها با یكدیگر سخن بگوید، بلكه آمده حقوق و وظایف انسانها نسبت به یكدیگر را بیان كند. شما بگویید آن تغییر ارتباطاتی كه منشأ تغییر وظیفه و تغییر حقوق و تغییر قانون می شود چیست؟ به این كلّیت قبول نداریم.
[1] [این جزوه ها بخش اول مجموعه آثار حاضر را تشكیل می دهد. ]
[2] بیّنه/5
[3] شمس/9 و 10
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است