در
کتابخانه
بازدید : 1557256تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">فصل 15: </span>قوای محركه جسمانی از نظر تحریك متناهی اندفصل 15: قوای محركه جسمانی از نظر تحریك متناهی اند
Expand نگاهی دوباره به بحث حركت (1) نگاهی دوباره به بحث حركت (1)
Collapse نگاهی دوباره به بحث حركت (2) نگاهی دوباره به بحث حركت (2)
Expand نگاهی دوباره به بحث حركت (3) نگاهی دوباره به بحث حركت (3)
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از اینجا معلوم می شود كه در باب حركت گاهی تعابیری به كار برده می شود كه درست است اما جامع نیست، بلكه لوازمی از حركت است كه احیانا لوازم ناقصی هم هست. مثلا می گوییم «حركت عبارت است از تغییر، یا تغیّر» ، یا به تعبیر فارسی «حركت عبارت است از دگرگونی، یا دگر شدن» . این بیان، بیان درستی است، اما بیان جامعی نیست. تغیر به معنی دگر شدن است [1]. در هر حركتی یك نوع دگر شدن، یعنی چیزی بودن و چیز دیگر شدن، هست و خلاصه در هر حركتی پای یك غیریّت در كار است، اما مسأله غیریّت، تمام حقیقت حركت را بیان نمی كند، بلكه فقط جنبه ای از حركت را بیان می كند. صرف غیریّت و اینكه [چیزی ] آنچه بوده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 693
است نباشد، تمام [حقیقت ] حركت را بیان نمی كند؛ چون اگر فرض كنیم چیزی مِن رأس معدوم شود و به جای آن، چیز دیگری كه هیچ رابطه ای با آن ندارد موجود شود، اینجا حركت نیست. اگر فرض كنیم در یك «آن» تمام عالم معدوم شود و در آنِ دیگر اشیاء دیگری موجود شوند و باز در آنِ بعدی همه این اشیاء من رأس و بالكل معدوم شوند و در آنِ دیگر عالم دیگری موجود شود [2]، اینجا دیگر حركت نیست. در حركت، میان مراتب، وحدت و اتصال است؛ یعنی در عین دگر بودن، عینیت هم هست. در حركت جمع میان وحدت و كثرت است [3]. پس در حركت بدون اینكه جمع نقیضین شود وحدت و كثرت با یكدیگر جمعند؛ یعنی شی ء واحد از جهتی كثیر است و از جهتی واحد. در حركت در آنِ واحد هم عینیت است و هم غیریت؛ یعنی مرتبه بعدی عین مرتبه قبلی است از جهتی و غیر آن است از جهتی.

اگر عینیت محض باشد، یعنی اگر آنچه در زمان بعد است عین آن چیزی باشد كه در زمان قبل است، اینجا حركت نیست، و نیز اگر غیریت محض باشد باز هم حركت نیست. در حركت عینیت است در عین غیریت و غیریت است در عین عینیت [4].

[1] - . قبلا هم گفته ایم كه «دگر شدن» جامع تر است از «دگرگون شدن» ؛ چون «دگرگونی» اختصاص به كیفیات دارد.
[2] - . همان طور كه عرفا می گویند.
[3] - . سؤال: [صدای سؤال كننده مفهوم نیست. ]
استاد: همین طور هم هست؛ لذا می گویند در حركت اتحاد قوه و فعل است. مكرر گفته ایم كه در باب حركت، قوه و فعل به یكدیگر آمیخته اند و جداشدنی نیستند. این گونه نیست كه شی ء در عالم خارج دو قسمت داشته باشد و قسمتی از آن، قوه باشد و قسمت دیگر فعلیت. اصلا قوه و فعل در نهایت امر تفكیك تحلیلی دارند؛ یعنی عقل شی ء را به امر بالقوه و امر بالفعل تحلیل می كند. در خارج حیثیت قوه و حیثیت فعلیت جداشدنی نیستند.
[4] - . دیدید كه این مطالب در كلمات خود مرحوم آخوند آمد و از نفایس بیانات ایشان بود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است