در
کتابخانه
بازدید : 1556761تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">فصل 15: </span>قوای محركه جسمانی از نظر تحریك متناهی اندفصل 15: قوای محركه جسمانی از نظر تحریك متناهی اند
Expand نگاهی دوباره به بحث حركت (1) نگاهی دوباره به بحث حركت (1)
Expand نگاهی دوباره به بحث حركت (2) نگاهی دوباره به بحث حركت (2)
Collapse نگاهی دوباره به بحث حركت (3) نگاهی دوباره به بحث حركت (3)
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا بعضی مسائل هست كه قبلا بحث نكردیم. یك مسأله كه گاهی به آن اشاره می كردیم و گفتیم «در كلمات مرحوم آخوند فقط در بعضی جاها به آن اشاره مختصری شده ولی آقای طباطبایی مقداری در مورد آن بحث كرده اند» این است:

آیا زمان یك حقیقت شخصی است و بس و همه موجودات در حقیقتِ واحدی به نام زمان غوطه ورند؟
بنا بر مسلك قدما مطلب از همین قرار است. آنها چون زمان را منتزع از حركت وضعی فلك می دانستند، قهرا زمان در عالم فقط یك حقیقت بود و اشیاء دیگر زمانی بودند، یعنی با زمان نسبتی داشتند. پس زمان امری مستقل از اشیاء است و اشیاء با زمان رابطه ای دارند. زمان امر ممتدی است كه وجود من مقارن است با قسمتی از آن، و وجود پدر من مقارن است با قسمتی دیگر از آن. بنابراین یك زمان بیشتر وجود ندارد و اشیاء با این زمان تقارن دارند و تقدم و تأخرشان از اینجا پیدا شده است.
نظر دیگر این است كه این طور نیست، بلكه هر موجودی در ذات خودش واقعا زمان دارد؛ یعنی زمان من صرفا زمان فلك نیست؛ زمان فلك متعلق به فلك است و به من مربوط نیست. پس هر موجودی از خودش یك زمان دارد. در این صورت معنی مقارنه این است كه زمان من منطبق است با زمان عمومی، حال چه زمان عمومی زمان فلك باشد و چه [زمان منتزع از] حركت جوهری. معنی اینكه «من در این زمان هستم» این است كه زمان من- كه خودش یك واقعیت است- منطبق با این قسمت از زمان كلی و عمومی است. مثل اینكه امور ذی كمیت هر كدام كمیتی دارند، ولی این كمیتها ابهام دارند و ما آنها را با یك كمیت مشخص منطبق و تعیین می كنیم. یا مثلا هر كالایی فی حد ذاته ارزشی دارد؛ ما برای مقایسه ارزش كالاها باید امری را معیار قرار بدهیم و ارزشها را با آن بسنجیم. بنابراین هر موجودی زمانی دارد مستقل از موجودات دیگر.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 710
حال این مسأله مطرح می شود: رابطه زمان هر موجودی با زمان عمومی چه رابطه ای است؟ آیا رابطه ای اتفاقی است؟ یعنی مثلا آیا تقارن زمان من با زمان عمومی عالم اتفاقی است و امكان داشت من با قسمت دیگری از زمان عمومی مقارن باشم؟ مثلا آیا من می توانستم در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری باشم؟
مسائل دیگر: آیا زمان امری نسبی است یا امری مطلق؟ آیا زمان قابل كم و زیاد شدن است یا نه؟ زمان حركات عرضی قابل كم و زیاد شدن است؛ یعنی می توان زمانشان را كوتاه یا بلند كرد. مثلا سرعت حركت از قم به تهران را می توان كم كرد تا زمانش زیاد شود، و نیز می توان سرعت را زیاد كرد تا زمان كوتاه شود.

حال آیا در كل عالم، زمان قابل كوتاه شدن و بلند شدن هست یا نه؟
خلاصه، حركات عرضیه قابل سرعت و بطؤ و كوتاه شدن و بلند شدن زمان هستند، حركت جوهری چطور؟
اگر یادتان باشد گفتیم كه مرحوم آخوند مسأله سرعت و بطؤ را مطرح كرده اند و به بعضی مقولات كه در آنها سرعت و بطؤ هست اشاره كرده اند، ولی بیان نكرده اند كه آیا در باب حركت جوهریه هم سرعت و بطؤ فرض می شود یا نه؟ .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 711
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است