اینجا یك سؤال مطرح می شود وآن این است: شما برای حركت دو جنبه قائل شدید،
یك جبنه قدیم و یك جنبه حادث. با توجه به برهانی كه می گوید «علة كل حادث
حادث» ما نقل كلام می كنیم به جنبه حادث حركت و باز اشكال عود می كند؛ یعنی
همان اشكالی كه در حادثهای ما دون فلك هست در باب خود حركت هم می آید، به
این معنا كه می گوییم: حركت آن جنبه اش كه قدیم است علتش باید قدیم باشد، ولی
آن جنبه حركت كه حادث است علتش باید حادث باشد. پس اشكال باقی است.