در
کتابخانه
بازدید : 1556951تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Collapse <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Expand <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
متكلمین حدوث زمانی عالم را این طور بیان كرده اند: عالم حادث است زمانا. بعد گفته اند معنای حدوث زمانی چیست؟ حدوث زمانی یعنی تقدم عدم شی ء بر وجودش. ما درباره چه شیئی می گوییم حادث است زمانا؟ شیئی كه عدمش بر وجودش تقدم دارد از همین نوع تقدمی كه متقدم و متأخر غیر قابل اجتماع هستند.

وقتی كه ما می گوییم زید حادث زمانی است یعنی وجود زید مسبوق است به عدم زید در زمان پیشین. پس باید ما به یك عدم متقدمی قائل باشیم. در مثل زید كه جزئی از عالم است تقدم عدم زید بر وجود زید آنهم تقدم زمانی (یعنی تقدمٌ لایجتمع المتقدم مع المتأخر) قابل فرض است، چرا؟ چون عدم زید از وجود اشیاء دیگر انتزاع می شود. قبل از وجود زید اشیاء دیگری از جمله زمان وجود داشته اند و در آن زمانی كه اشیاء دیگر وجود داشته اند و خود زمان هم وجود داشته است [زید وجود نداشته است. ] از آن جا ما عدم زید را انتزاع می كنیم. پس می گوییم عدم زید تقدم دارد بر وجود زید، ولی این تقدم عدم زید بر وجود زید به تبع این است كه زمان و زمانیاتی قبل از زید وجود دارد كه عدم زید به اعتبار آنها [بر وجود زید تقدم دارد. به عبارت دیگر] چون زمانی قبلاً وجود دارد، عدم زید تقدم زمانی دارد بر وجود زید.
متكلمین كه قائل به حدوث زمانی عالم هستند ناچار حدوث زمانی [زمان را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 112
كه جزئی از عالم است ] همین طور باید تعریف كنند كه زمان مسبوق است به عدم خودش. از آنها باید سؤال كنند و سؤال كرده اند: آیا این كه شما می گویید وجود عالم مسبوق است به عدم خودش، به كدام سبق؟ به نوعی سبق كه سابق و لاحق می توانند اجتماع وجود داشته باشند؟ اگر این را بگویید می شود حدوث ذاتی كه همه به آن قائل اند. (حدوث دهری میرداماد هم تقریبا چنین چیزی خواهد شد. ) بگوییم عالم كه الآن وجود دارد، در مرتبه قبل از وجودش معدوم بوده است. این كه همان حدوث ذاتی است كه فلاسفه هم قائل هستند. ناچار آنها این را نگفته اند، این قدر توجه داشته اند، [بلكه گفته اند] عالم وجودش مسبوق است به عدمش نه به سبق رتبی و سبق علّی و معلولی بلكه به آن نوع سبقی كه لایجامع السابق اللاحقَ، نظیر همان سبق عدم زید بر وجود زید، ولی در عین اینكه عدمش سابق بر وجودش است به آن سابقیتی كه لایجامع السابق اللاحقَ، زمان وجود نداشته. اگر زمان وجود داشته باشد پس قبل از این زمان زمان بوده، در حالی كه ما می خواهیم حدوث زمانی عالم را بگوییم كه خود زمان هم جزئی از عالم است. می خواهیم بگوییم عالم با همه اجزاء خودش كه یكی از آنها زمان است حادثٌ بحدوثٍ كه عجالتا اسمش را حدوث زمانی گذاشته ایم. حادثٌ بحدوثٍ زمانی یعنی چه؟ می گویند یعنی حادثٌ بحدوثٍ كه عدم شی ء تقدم دارد بر وجودش تقدمی كه لایجامع المتقدم المتأخرَ.

چون اگر بگویند تقدمی كه متقدم مجامع می شود با متأخر، می شود حدوث ذاتی، ناچار چنین تقدمی گفته اند. پس معنای حرف آنها این است كه یتقدم علی الزمان شی ء غیر الزمان و هو عدم الزمان بتقدمٍ لا یجامع المتقدم المتأخرَ.
پس حرف قائلین به حدوث زمانی عالم به اینجا منتهی می شود كه عدم عالم بر وجود عالم تقدم دارد تقدمی كه متقدم با متأخر مجامع نیست در عین اینكه زمانی هم در كار نیست. پس عدم زمان بر خود زمان تقدم دارد از نوع تقدمی كه مراتب زمان خودشان بر یكدیگر تقدم و تأخر دارند. آنوقت معنای [عنوان ] این فصل روشن می شود. «لا یتقدم علی الزمان شی ء الاّ الباری» یعنی این سخن كه متكلمین می گویند عالم حادث زمانی است پس عدم عالم بر عالم تقدم دارد آنهم نه تقدم ذاتی- كه ما هم قبول داریم- بلكه آن نوع دیگر از تقدم، این سخن غلط است، لایتقدم علی الزمان شی ء «الاّ الباری» یعنی الاّ علتهای ایجادی اش؛ یعنی در اینجا جز تقدم ذاتی تقدم دیگری نداریم. پس این كه [متكلمین ] برای عدم عالم تقدمی بر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 113
وجود عالم قائل هستند آنهم تقدمی كه متقدم با متأخر مجامع نیست، درست نیست.

پس معنای عنوان فصل روشن شد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است