كلمه «موجود» را در عنوان این بحث از آن جهت آورده اند كه بگویند بحث در طرف
و نهایتِ موجود و محقق است نه در طرف و نهایت اعتباری
[1]. اصل مطلب این است:
آیا خود زمانْ حادث و فانی زمانی است یا نه؟
در غیر زمان وقتی می گوییم «فلان شی ء حادث زمانی است» معنایش این
است كه وجودش مسبوق به عدم زمانی است و وقتی می گوییم «فانی زمانی است»
به این معناست كه وجودش ملحوق به عدم زمانی است؛ یعنی وقتی می گوییم «زید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 212
حادث است» معنایش این است كه وجود زید در این زمان است و قبل از این زمان
نبوده، بلكه عدم زید بوده؛ یعنی زمانِ قبل از این زمان ظرف عدم زید است و این
قطعه از زمان ظرف وجود زید است. پس وقتی می گوییم «زید حادث زمانی است»
به این معناست: عدم زید بر وجود زید تقدم زمانی دارد.
حال این بحث مطرح می شود كه آیا خود زمان حادث زمانی (و قهرا فانی
زمانی) است یا خود زمان حادث زمانی نیست؟
[1] - . در هر امر متصلی می توان نقطه ای مبدئی، بین الحدّینی را اعتبار كرد كه طرف واقع شود. مثلا ما نقطه ای را به عنوان اول روز و آخر شب اعتبار می كنیم و دو قطعه جدا از هم برای زمان فرض می كنیم به نام روز و شب. در اینجا این گونه نیست كه در واقع نقطه ای وجود داشته باشد كه ابتدای روز و نهایت شب باشد.