اینجاست كه اشكال فخر رازی زنده می شود. فخر رازی می گوید ما نمی توانیم سه
قسم تصور كنیم، بلكه دو قسم بیشتر نداریم. اشیاء یا آنی الحصول اند، یعنی
حدوثشان در «آن» است منتها به قول شما اعم از اینكه آنی البقاء باشند یا
مستمرالبقاء؛ این می شود همان امور دفعی الوجود. دفعی الوجود بودن همان
آنی الحصول بودن است. و اگر دفعی الوجود نبود یعنی تدریجی الوجود است، و اگر
تدریجی الوجود باشد یعنی زمانیِ علی وجه الانطباق است. شق سوم ندارد.
فخر رازی این مطلب را به دو بیان ذكر كرده است. ابتدائا گفته: الأشیاء إمّا أن
یوجد شیئا فشیئا، اینها زمانیِ علی وجه الانطباق اند، و إمّا أن یوجد دفعةً، یعنی در
«آن» وجود پیدا كرده. دیگر نمی توان شق سوم فرض كرد. بعد تعبیرش را عوض
كرده و گفته: الأشیاء إمّا أن یحصل دفعةً (یعنی یوجد فی الآن) و إمّا أن یحصل لا
دفعةً بل قلیلاً قلیلاً. می گوید: ما شق سوم نمی توانیم فرض كنیم و اینكه شیخ خواسته
شق سومی فرض كند مثل این است كه انسان در ماورای متناقضین چیزی جستجو
كند. الشی ء إمّا أن یوجد دفعةً و إمّا أن یوجد لا دفعةً، یا: الشی ء إمّا أن یوجد شیئا
فشیئا و إمّا أن یوجد دفعةً، و این دو در حكم متناقضین می باشند.