حال، آیا زمان به تبع كثرت حركت كثرت پیدا می كند یا نه؟ یعنی اگر حركت متعدد
شد آیا زمان هم تعدد واقعی پیدا می كند یا نه؟ این همان مطلبی است كه مكرر
عرض كرده ایم در كلمات مرحوم آخوند در این جهت نوعی ابهام وجود دارد. از
بسیاری حرفها و مبانی ایشان این گونه فهمیده می شود كه لازمه اینكه زمان را مقدار
حركت بدانیم این است كه به عدد حركتهای عالم، زمان وجود داشته باشد
[1]، و البته
همه اشیاء باید یك زمان عمومی مشترك هم داشته باشند؛ یعنی لازمه این حرفهایی
كه در اینجا گفته می شود این است كه یك زمان عمومی مشترك داشته باشیم كه همه
اشیاء در داشتن آن با یكدیگر مشتركند، و نیز به عدد حركتهای اختصاصی كه در
اشیاء هست زمانهای مختص داشته باشیم. آنوقت این زمانهای اختصاصی با آن
زمان عام مشترك سنجیده می شود و آن زمان عام مشترك مقیاس و معیار همه
زمانهای اختصاصی است. به عقیده قدما مبدأ آن زمان عام مشترك، حركت وضعی
فلك است؛ چون آن زمان مشترك نمی تواند منقطع الاخِر باشد بلكه باید امری باشد
كه لا اول له و لا آخر له. این نظریه اشكالی ایجاد می كند: به چه مناسبت حركت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 334
وضعی فلك زمان مشترك ما باشد در صورتی كه با ما ارتباطی ندارد جز اینكه ما
در داخل فلك هستیم؟
و به عقیده مرحوم آخوند- كه در بسیاری از حرفهایشان به آن تصریح
كرده اند- زمان عام مشترك، حركت جوهریه فلك است نه حركت وضعی فلك. به
این حرف ایشان هم ایرادی وارد است.
در این جهت بهترین بیان همان بیانی است كه آقای طباطبایی دارند و در بعضی
از مباحث گذشته گفتیم حتی از بعضی كلمات خود مرحوم آخوند هم همین بیان
استنباط می شود، ولی در عین حال عجیب است كه ایشان در این جهت به نوعی از
مطلب دور افتاده است. بیان آقای طباطبایی این است كه یك حركت عمومی
مشترك میان همه اشیاء و همه طبیعت هست. قبلا خواندیم كه به یك اعتبار تمام
عالم طبیعت یك واحد است و دارای یك حركت؛ یعنی یك واحد حركت است.
زمان عام مشترك به معنای این است كه همه اجزاء طبیعت، تا هر جایی كه در نظر
بگیریم، مراتب یك حركت واحدند و آن حركت واحد كه همه در آن مشتركند
[مبدأ] زمان عمومی است، و علاوه بر آن، حركات اختصاصی و جزئی هم هست كه
[مبدأ] زمانهای خاص است. این مطلب، مطلب بسیار درستی است.
پس در باب تعدد حركت به زمان و یا تعدد زمان به حركت، ما اگر از تعدد
واقعی بحث كنیم می توانیم همین مبحث را مطرح كنیم كه به عدد حركتها در عالم
زمان وجود دارد، علاوه بر یك زمان مشترك كه قهرا آن زمان مشترك باید ماده
مشترك و صورت مشترك داشته باشد؛ [یعنی ] باید یك وحدت واقعی در میان همه
اشیاء حكمفرما باشد تا یك زمان مشترك وجود داشته باشد.
[1] - . واقعا هم لازمه اینكه زمان را مقدار حركت بدانیم همین است.