شیخ، اول این مطلب را بررسی می كند كه اشیاء به چه اعتبار زمانی اند. او می گوید
شی ء از آن جهت در زمان واقع می شود كه در او تقدم و تأخری فرض شود و آینده و
گذشته ای در آن وجود داشته باشد
[1]. بعد گفته است: اشیاء به بعضی جهاتْ تقدم و
تأخر دارند و به بعضی جهات تقدم و تأخر ندارند و زمانی بودنشان به اعتبار آن
جنبه های تقدم و تأخر داشتنشان است.
بیان حرف شیخ این است: این جسمی كه الان در اینجا قرار گرفته اگر خود آن
را در نظر بگیریم، در زمان نیست و معنی ندارد در زمان باشد؛ چون حركت ندارد و
وقتی حركت نداشت در زمان نیست. گرچه این شی ء در ذات خودش حركت ندارد
ولی از باب اینكه یك حركتهای عرضی پیدا می كند می گوییم این شی ء در زمان
است. مثلا این كتاب، اول دارای كیفیتی بوده، بعد كیفیتش تغییر كرد، نو بود كهنه شد،
یا اول مثلا در كارخانه كاغذسازی بود، بعد نقل مكان كرد به چاپخانه و بعد به
صورت این كتاب درآمد و بعد در آن خانه و این خانه برده شد. شیخ می گوید: اگر ما
می گوییم این جسم در زمان است، به اعتبارِ عوارضش است كه آن عوارض از نوع
حركتند و در آنها تقدم و تأخر است. بودن این كتاب در كارخانه قبل از بودنش در
چاپخانه است و بودنش در چاپخانه قبل از بودنش در كتابفروشی است و بودنش در
كتابفروشی قبل از بودنش در منزل شماست و بودنش در منزل شما قبل از بودنش در
اینجاست. پس اینكه این جسمْ زمانی است، به اعتبار یك سلسله اعراض و
عوارضی است كه از نوع حركتند و در آنها تقدم و تأخر است، و الاّ به اعتبار ذات
خودش، در زمان واقع نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 354
[1] - . راست می گوید؛ اگر در شی ء تقدم و تأخر و گذشته و آینده ای فرض نشود «در زمان بودنش» غلط است.