مرحوم آخوند از هر سه مثال جواب می دهند. در واقع در این سه مثال سه مغالطه
شده است. می فرماید: اینكه می گویید «كلیات عناصر ساكن نیستند چون شأنیت
حركت را ندارند» صحیح نیست، بلكه كلیات عناصر شأنیت حركت را دارند؛ چون
در عدم و ملكه، شأنیت شخص و حتی شأنیت نوع شرط نیست، بلكه بسیاری از
شأنیتها شأنیت جنس است. در مثال كلیات عناصر، نوع آنها شأنیت حركت را دارد
و در مثال افلاك، جنس افلاك شأنیت حركت را دارد. وقتی به زنی می گویند «نازا»
معنایش این نیست كه خود این زن شأنیت و استعداد زاییدن را دارد ولی نمی زاید
[1]،
بلكه از آن جهت به او می گویند «نازا» كه نوع و صنف زن استعداد زاییدن را دارد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 396
ولی این زن خاص در میان این صنف این استعداد را ندارد. و گاهی اصلا نوع هم
صلاحیت ندارد و شأنیت به اعتبارِ جنس است؛ مثل برخی حیوانات كه نوع آنها
اصلا بدون چشم متولد می شوند
[2]ولی به آنها «أعمی» اطلاق می شود، چون جنس
حیوان شأنیت چشم را دارد، گرچه فرد یا نوع شأنیت ندارد. در مثال كلیات عناصر
و افلاك هم جنس كه «جسم» است صلاحیت و شأنیت حركت را دارد.
[1] - . اگر زنی شأنیت زاییدن را داشته باشد ولی به دلیل اینكه ازدواج نكرده نمی زاید، به او نمی گویند «نازا» .
[2] - . مثل موش كور و یا عقرب بنا بر اعتقاد قدما.