مرحوم آخوند در اینجا نظریه ای دارد كه اگرچه به نظریه شیخ و سایر حكما نزدیك
است ولی باید آن را نظریه دیگری كه مكمل این دو نظریه است تلقی كرد. ایشان به
حكم اینكه از یك طرف تغییر و تبدل در جوهر را جائز می داند و از طرف دیگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 511
قائل به اصالت وجود است معتقد است كه اجتماع طبایع و ماهیات متعدد در وجود
واحد مانعی ندارد
[1](یعنی مانعی ندارد كه شئ واحد در آنِ واحد مصداق دو ماهیت
مختلف باشد
[2]؛ می گوید: وقتی كه بر این سنگ ضربه ای وارد می كنیم این سنگ در
حالی كه طبیعت خودش را دارد، طبیعتش به طبیعت دیگری متحول و متغیر شده
است و در این حال دو طبیعت دارد. مثلا اگر ما قائل شویم كه شئ باید طبیعت هوا یا
آتش یا طبیعت پنجمی پیدا كند تا به بالا برود، می گوییم: وقتی به این سنگ ضربه
وارد می كنیم در همان حال كه سنگ است آن طبیعتِ دیگر را هم پیدا می كند.
[1] - . در مباحث حركت جوهریه این مطلب را بیان كردیم و بعدا در مباحث اتحاد عاقل و معقول هم بیان خواهیم كرد.
[2] - . یعنی می گوید: مانعی ندارد كه یك شی ء در همان حال كه آهن است آتش یا طلا هم باشد؛ البته این كه می گوید «طلا هم باشد» به این معناست كه آنچه كه به خصوصیتهای ماهوی طلا مربوط است در این هم صدق كند. این مطلبی است كه باید به تفصیل در جای دیگر ذكر كنیم.