در
کتابخانه
بازدید : 1557737تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آنچه كه در این كتاب تحت عنوان «كلّ جسم لابدّ و أن یكون فیه مبدأ میل مستقیم أو مستدیر» آمده بود، بحثش تمام شد. نظر به اینكه این بحث از نظر رابطه اش با مسائل حركت در علم امروز، بحث مهمی است (كما اینكه فصل بعد هم كه متمم این فصل است، همین طور است) و به علاوه بحثهای حركت رو به پایان است، ما در آخر همه این بحثها ناچاریم عودی به بحثهای گذشته و مخصوصا به برخی مسائل اساسی تر كه قبلا وعده داده بودیم، داشته باشیم و شاید احتیاج باشد چند جلسه ای به صورت نتیجه گیری و بررسی همه مسائل حركت داشته باشیم. فعلا در پایان این فصل مقداری این فصل را بررسی می كنیم و تمام بررسی را موكول می كنیم به پایان یافتن فصل بعد كه آخرین فصل است.
عنوان این فصل این بود: «كلّ جسم لابدّ أن یكون فیه مبدأ میل مستقیم أو مستدیر» . روح این فصل این است: قدمای ما معتقد بودند امكان ندارد جسمی وجود داشته باشد كه در آن، مبدأ یك حركت مستقیم یا مستدیر وجود نداشته باشد؛ به تعبیر طلبگی: امكان ندارد جسمی در عالم وجود داشته باشد كه در آن، اقتضای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 616
یك حركت مكانی مستقیم از محیط به مركز و یا از مركز به محیط [1]، و یا اقتضای یك حركت مستدیر اعم از وضعی و انتقالی، وجود نداشته باشد.
قبلا گفتیم تعبیر دیگر این مطلب این است: جسم مطلق در عالم وجود ندارد و هر جسمی تعین خاصی دارد؛ چون به عقیده این آقایان عرض نمی تواند مبدأ میل باشد، بلكه جوهر است كه در جسم، مبدأ میل است، و به عبارت دیگر: یك صورت منوِّع و طبیعت است كه در جسم، مبدأ میل است. پس در واقع مطلب این طور می شود كه جسمی كه فقط جسم باشد (یعنی فقط صورت جسمیه داشته باشد) و هیچ صورت نوعیه ای كه مبدأ یك حركت مستقیم یا مستدیر باشد نداشته باشد، وجود ندارد. این، مدعا در این فصل بود.
چنان كه قبلا عرض كردیم این فصل به یك معنا شعبه ای از فصل صورت نوعیه است. بحث صورت نوعیه در مباحث جواهر و اعراض مطرح شده. اینكه می گوییم «این بحث شاخه ای از بحث صورت نوعیه است» به این دلیل است كه صورت نوعیه اعم است از اینكه مبدأِ میل باشد یا نباشد و اگر مبدأ میل مستقیم یا مستدیر ثابت شود، یك [قسم ] صورت نوعیه ثابت شده است. و لهذا مرحوم آخوند در لابلای بحث مطلبی گفت كه خلاصه اش این است: اگر وجود مبدأ میل در اینجا ثابت نشود، برای صورت نوعیه ادله دیگری هم وجود دارد.
حاجی در حاشیه در این باره می فرماید: ممكن است كسی بگوید: اگر صورت نوعیه بخواهد با این دلیل كثیر المُنوع كه این همه ایراد و اشكال بر آن وارد است ثابت شود، پایه اش متزلزل است. در جواب می گوییم: اگر این برهانها درباره وجود مبدأ میل در جسم، شما را قانع نكرد، مسأله صورت نوعیه برهانهای دیگری هم دارد.

[1] - . «مستقیم» كه اینها می گویند، شامل افقی نمی شود. مقصودشان از «مستقیم» حركت از محیط عالم به مركز عالم، یا حركت از مركز عالم به محیط عالم است. از نظر قدما كه شعاع محیط و مركز زمین و محیط و مركز عالم دوتا نبود، به آن تعبیر باید گفت، و گرچه ما به آن شكل قائل نیستیم ولی اصل مطلب از بین نمی رود. در هر جسمی، در هر كره ای مثل كره زمین باید مبدأ میلی وجود داشته باشد كه در آن جسم یا كره یك حركت مستقیم یا مستدیر ایجاد كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است