حال بحث این است: چه حركتهایی را می توانیم متضاد بنامیم؟ قسمتی از این فصل
را در درس پیش خواندیم. گفتیم حركت به شش چیز تعلق دارد: مبدأ، منتها، فاعل،
موضوع، زمان و ما فیه
[1]. تضاد فاعلها منشأ تضاد حركتها نیست. در زمان هم اصلا
تضاد اجزای زمان معنی ندارد تا نوبت برسد به این بحث كه «آیا تضاد اجزای زمان
منشأ تضاد حركتها هست یا نه؟ » . همچنین گفتیم تضاد موضوعات هم منشأ تضاد
حركات نیست؛ ممكن است موضوعات متضاد باشند ولی حركتها متسانخ و
هم جنس و غیر متضاد باشند؛ مثل اینكه آتش و آب دو عنصر متضادند ولی ممكن
است هر دو یك نوع حركت (مثلا حركت مكانی صعودی) داشته باشند. تضاد مقوله
(ما فیه) هم گفته شد كه به تنهایی منشأ تضاد حركتها نیست.
باقی ماند تضاد مبدأ و منتها. گفتند: حركتها فقط از ناحیه مبدأ و منتها تضاد پیدا
می كنند؛ یعنی اگر دو حركت مبدأ و منتهایشان با یكدیگر تضاد داشته باشند
متضادند ولی اگر مبدأ و منتها با یكدیگر متضاد نباشند متضاد نیستند. مثلا در
حركت أینی، حركت از سِفل به عِلو (یعنی حركت صعودی) با حركت از علو به سفل
(یعنی حركت هبوطی) متضاد است؛ چون مبدأ و منتهاها با یكدیگر متضادند و آنچه
برای این، مبدأ است، برای آن، منتهاست و آنچه برای آن، منتهاست، برای این، مبدأ
است. پس امكان ندارد كه شی ء در آنِ واحد دو حركت به این صورت داشته باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 443
البته گاهی مبدأ و منتها در دو حركت متضاد حقیقتا با یكدیگر تضاد دارند مثل
حركت از سِفل به عِلو و حركت از عِلو به سِفل، و گاهی هم ممكن است متضاد به این
شكل نباشند مثل دو حركت افقی از تهران به قم و از قم به تهران؛ این دو حركت را
نیز باید متضاد بدانیم.
[1] - . یعنی مقوله [كه همان مسافت حركت است. ]