جواب دیگر
[1]ایشان به فخر رازی این است: این كه شما می گویید «سكون علت
نمی خواهد» لابد از این جهت است كه سكون را امری عدمی می دانید، ولی ما قبلا
گفته ایم كه سكون، یا امری وجودی است و یا لازمه امری وجودی؛ اگر امری
وجودی باشد
[2]] معلوم است كه این گونه نیست كه محتاج به علت نباشد] ، ولی اگر
امری عدمی باشد، درست است كه امری عدمی است ولی ملازم با امری وجودی
است. مثلا اگر این شئ در اینجا ساكن باشد ما به عدم حركت این شئ می گوییم
سكون، ولی این عدم حركت ملازم با یك وجود است و آن، بودن این شئ در
اینجاست. حال اگر فرضا خود سكون علت نخواهد، بودن در اینجا علت می خواهد.
[1] - . البته من جوابها را به ترتیب كتاب ذكر نكردم.
[2] - . طبق قول كسانی كه می گویند: السكون هو الكون الثانی فی المكان الاول فی الآن الثانی.