مثلا در رابطه جزء و كل، كل به منزله ظرف جزء اعتبار می شود؛ مثل اینكه می گوییم
«قرائت در نماز» یا «ركوع در نماز» . نماز مجموعی از امور است و از باب اینكه هر
كلی به نحوی بر اجزاء خودش احاطه دارد و مشتمل بر آنهاست، اینجا اعتبار
ظرفیت می شود
[1]. در كل و جزء، جزءْ مظروف اعتبار می شود و كلْ ظرف.
[1] - . این مطلب نسبت به تمام اجزاء صادق است حتی جزء اول و آخر؛ در اینجا لازم نیست جزء جزء
وسط باشد تا محاط به دو جزء دیگر باشد.