حال اگر ما به این آقایان نظریه متكلمین (یعنی نظریه تولّد) را عرضه بداریم
[1]، آیا
قانون جبر نیوتن همان طور كه نظریه ارسطو را رد كرده نظریه متكلمین را هم رد
كرده است؟ نه، متكلم در اینجا می گوید: من هم عینا حرف نیوتن را می گویم؛ من هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 516
می گویم اگر جسمی به حركت در آمد، اگر مانعی نباشد، إلی الأبد به حركتش ادامه
می دهد، اما شما این مطلب را این طور تفسیر می كنید كه حركت نیازمند به محرك
نیست، ولی من می گویم حركت نیازمند به محرك هست ولی محرك هر حركتی
مرتبه قبلی آن است.
پس نظریه نیوتن نظریه متكلمین را رد نكرده و متكلم هم در نتیجه عین همان
را می گوید، با این تفاوت كه تفسیر متكلم با تفسیر این آقایان فرق می كند.
برویم سراغ حرف بوعلی. می گوییم: قانون جبر نیوتن می گوید «اگر بر جسمی
حركت وارد شد این حركت إلی الأبد ادامه پیدا می كند» ، نظریه ارسطو باطل شد ولی
آیا نظریه بوعلی هم كه می گوید «علت حركت، میلی است كه در اثر قاسر به وجود
آمده» باطل می شود؟ نه، نظریه بوعلی هم باطل نمی شود، ولی تفسیر بوعلی با
تفسیر این آقایان فرق می كند. این آقایان این پدیده را به این شكل تفسیر می كنند:
«پس حركت نیازمند به محرك نیست» ، ولی بوعلی می گوید: حركت نمی شود
نیازمند به محرك نباشد، محرك در اینجا یك میلِ باقی است.
می رویم سراغ حرف صدرالمتألهین. به این آقایان می گوییم: شما می گویید این
نظریه كه «اگر جسمی را در خلأ حركت بدهیم این حركت إلی الأبد ادامه پیدا
می كند» نظریه ارسطو را رد كرده، آیا نظریه صدرالمتألهین را هم كه می گوید «در
اینجا طبیعت جوهری متغیر شده و وضع جدیدی پیدا كرده و این، طبیعت جوهری
جسم است كه این جسم را به جلو می راند» رد شده است؟ نه، این نظریه هم رد نشده
است.
پس این سه تفسیر سر جای خودش باقی است. این نظریات به حسب نتیجه
تقریبا همه به یك چیز قائل شدند، یعنی همه رسیده اند به اینجا كه اگر ضربه ای بر
جسمی وارد شود و هیچ مانعی در كار نباشد حركت این جسم إلی الأبد ادامه پیدا
می كند
[2]، ولی این آقایان از باب اینكه چشمشان فقط به ارسطو بوده و غیر از ارسطو
كس دیگری را ندیده اند و نظریه ارسطو را هم آن طور محدود توجیه كرده اند، نتیجه
گرفته اند: پس حركت نیازمند به محرك نیست. متكلم می گوید: خیر، حركت
نیازمند به محرك هست و هر مرتبه ای از حركت علت مرتبه بعد است. بوعلی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 517
می گوید: حركت نیازمند به محرك هست و میل، علت حركت است. صدرالمتألهین
هم می گوید: حركت نیازمند به محرك هست و طبیعت جوهری علت حركت است.
حالا باید حساب كنیم و ببینیم در میان این چهار نظریه (یعنی آن تفسیر فلسفی
جبر نیوتن و این سه نظریه
[3]كدام یك منطقی تر است. ما تا الان هیچ قضاوتی
نكرده ایم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 518
[1] - . ما هنوز درباره درست یا غلط بودن هیچ كدام از این نظریه ها بحث نكرده ایم؛ فعلا در حال بیان تاریخچه هستیم.
[2] - . البته در اینجا شبهه ای هست كه بعدا آن را مطرح می كنیم.
[3] - . [یعنی نظریه متكلمین و نظریه بوعلی و نظریه صدرالمتألهین. ]