اینجا مسأله دیگری مطرح است. مرحوم آخوند می گوید به اعتبار دیگری می توان
مطلب را به شكل دیگری بیان كرد. می فرماید: حركت دو اعتبار دارد
[1]. به یك
اعتبار كأنّه به حركت به عنوان یك معنی حرفی نظر می شود. [در این اعتبار] حركت
عبارت است از وجود تدریجی شیئی دیگر. وقتی می گویید «حركت شیئی» یعنی
وجود حصول تدریجی شی ءِ آخَر. مسأله همین است كه آن شی ء دیگر كه وجود
تدریجی دارد عدم تدریجی هم دارد. حال اگر به حركت به عنوان یك معنی اسمی و
به صورت یك امر مستقل توجه كنید و بگویید: «خودِ حركت، یعنی خود تدرّجُ
وجودِ شی ءٍ، آیا وجود تدریجی دارد یا وجود غیرتدریجی؟ » ، می گوییم: اگر یادتان
باشد در گذشته مثال به حدوث می زدیم و می گفتیم زید خودش حادث است، اما
خود حدوث زید چطور؟ آیا حدوث زید حادث است یا قدیم؟ سؤال شما این است:
حركت هم حدوث تدریجی است، ولی حدوث تدریجی شیئی. عینْ وجود
تدریجی و حدوث تدریجی دارد، خودِ تدریج چطور؟ آیا تدریجی الوجود است یا
دفعی الوجود؟ یعنی آیا تدریج هم تدریجا وجود پیدا می كند یا تدریج دفعةً وجود
پیدا می كند؟ آیا تدریجْ وجود تدریجی دارد، یا وجود دفعی مستمر؟
1 - . اسمی از توسطی و قطعی نمی برد ولی نزدیك می شود. 2 - . مثلا حدوث تدریجی جوهر یا بیاض یا سواد یا. . . .
[1] - . اسفار ج 3، ص 177 مرحله 7، فصل 37.