پس خلاصه حرف شیخ این است: بعضی اشیاء آنی الوجود و الحصول اند، یعنی
ظرف حصولشان نقطه فرضی از زمان است. این قسم خودش بر دو قسم است:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 284
آنی الحصولِ زمانی البقاء، و آنی الحصولِ آنی البقاء. و بعضی امور تدریجی الوجود و
قهرا تدریجی البقاءاند
[1]. این امور وجودشان به حسب زمان امتداد دارد و در واقع
یك بُعد زمانی دارند و به حسب زمان، هر جزئی از وجود آنها بر جزئی از زمان عام
قابل انطباق است.
اما نوع سوم اموری می باشند كه دفعی الوجودند و در عین اینكه دفعی الوجودند
آنی الوجود نیستند. اینها زمانی الوجودند و قهرا زمانی البقاء هم هستند.
تدریجی البقاء نیستند كه بگوییم بقائشان تدریجی است و فنا دارند، بلكه در تمام
زمان وجود دارند و عمر دارند و به معنی واقعی مستمرالبقاءاند. قسم دوم- یعنی
تدریجی البقاءِ تدریجی الفناء- هر مرتبه اش كه وجود پیدا می كرد دیگر بقا برایش
معنا نداشت، ولی این شی ء بسیط
[2]، در عمود زمان وجود پیدا می كند و واقعا در
مقداری از زمان بقا دارد.
[1] - . اینجا ذكر نكرده ولی جای دیگر خوانده ایم كه لازمه اینكه تدریجی الوجودند این است كه تدریجی البقاء هم باشند. هرچه كه تدریجی الوجود باشد تدریجی البقاء هم هست؛ یعنی حدوثش و بقائش و فنائش با یكدیگر توأمند. از یك طرف حدوث است و همان حدوثْ ملازم با فنای تدریجی هم هست. از یك طرف وجود پیدا می كند و از طرف دیگر معدوم می شود. همین امور است كه می گویند وجود و عدم در آنها متشابكند و دست در گردن یكدیگر دارند، و اجتماع نقیضین هم لازم نمی آید.