معنای دیگر تعطیل- كه در بحث ما همین معنای دوم مورد نظر است- تعطیل حق از
فیاضیت است؛ یعنی برای ذات حق دو مرتبه و دو وضع قائل باشیم: یك وضعِ ازلی
كه در آن حق تعالی فیاض نبوده است، یعنی از فیاضیت معطل بوده است، و یك
وضعی در لایزال كه در آن، فیاضیت شروع شده است. فلاسفه این نظریه متكلمین
را كه خداوند را در ازل غیرفیاض می دانسته اند، نظریه تعطیل خوانده اند. آنها
معتقدند لازمه نظریه تعطیل، اشراك است؛ یعنی بنا بر تعطیل باید چنین قائل باشیم
كه ذات حق بما هو ذات حق و صفات حق بما هی صفات حق و كمالات حق بما هی
كمالات حق، برای فیاضیت كافی نیست و ناچار باید امر دیگری دخالت كند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 256
سنوح سانحه ای بشود تا مرجِّحی باشد برای فیاضیت. (البته متكلمین چنین حرفی
نزده اند، ولی این مطلب لازمه حرف آنهاست. )
بنابراین قول به عدم تعطیل- به این اصطلاح- مساوی است با قول به توحید در
فاعلیت حق تعالی، ولی قول به تعطیل مساوی است با نوعی شرك در فاعلیت حق
تعالی. بعد ایشان می گوید: انكار توحید در فاعلیت، همیشه به نوعی انكار در
توحید ذات می گراید.