آنچه كه اینجا مقصود اصلی شیخ است این است كه می خواهد اثبات كند حركات
توسطیه از قسم سومند؛ یعنی نه آنی الوجود و الحدوث اند و نه تدریجی الحدوث.
آنی الحدوث نیستند چون آن آنی كه حد مشترك سكون و حركت است هنوز ادامه
سكون است و در آن «آن» هنوز شی ء ساكن است. به علاوه اصلا معنای حركت
توسطی «كون الشی ء متوسطا بین المبدأ و المنتهی» است و آن نقطه نقطه مبدأ است و
شی ء در مبدأ، متوسط بین مبدأ و منتها نیست. شی ء بین مبدأ و منتها متوسط است
ولی در خود مبدأ و خود منتها متوسط نیست. پس آن نقطه مشترك نمی تواند آنِ
حدوث حركت باشد. نقطه بعد از این نقطه مشترك هم نمی تواند آنِ حدوث حركت
باشد چون تتالی آنات لازم می آید.
پس حركت توسطیه در زمان بعد به صورت دفعی حادث شده است و مستمر
در زمان است بدون اینكه در «آن» حادث شده باشد. فرض این است كه حركت
توسطی، تدریجی هم نیست، چون اگر تدریجی باشد می شود حركت قطعی.