[1]
مستشكل می گوید: قبول كردیم كه تقدم و تأخر عین ذات زمان است. حال
می گوییم ما ماهیت تقدم و تأخر را تحلیل می كنیم و می بینیم این دو، دو مفهوم
متضایفند از قبیل اُبوّت و بُنوّت. متضایفین تعریف خاصی دارند و آن این است: دو
مفهومی كه در تعقل از یكدیگر انفكاك ندارند، بلكه در هیچ وعائی از اوعیه از
یكدیگر انفكاك ندارند. «المتضایفان متكافئان قوةً و فعلاً و عینا و ذهنا» ؛ یعنی دو
متضایف هم دوش یكدیگرند چه در عالم عین (به همان نحو وجود انتزاعی كه در
عالم عین دارند) و چه در عالم ذهن، چه در مرتبه قوه و چه در مرتبه فعلیت. پس
تقدم و تأخر دو مفهوم متضایفند
[2]. از طرف دیگر شما گفتید تقدم و تأخر ذاتی زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 229
است. لازمه این دو مطلب این است كه زمان از مقوله اضافه باشد.
ما مطلب دیگری به این اشكال اضافه می كنیم كه مستشكل مطرح نكرده و آن
این است: اصلا مقوله اضافه در عین اینكه از مقولات شمرده می شود از امور
ضعیفة الوجود است و به تعبیر دیگر
[3]اصلا مقوله اضافه از معقولات ثانیه است؛ یعنی
موجود است به وجود منشأ انتزاع و خودش ما بازاء ندارد. بنابراین، اضافه داخل در
باب مقولات نیست، بلكه مثل شیئیت و امكان است.
این اشكال اشكال نسبتا مهمی است.
مرحوم آخوند در جواب می گوید: شما به یك مطلب توجه نكرده اید. فرق است
میان اینكه اضافه عین ماهیت شی ء باشد [4]و اینكه لازمه وجود شی ء باشد. ما
نمی گوییم ماهیت زمان ماهیت اضافه است بلكه می گوییم نحوه وجودش به گونه ای
است كه اضافه به عنوان امری از لوازم وجود از آن انتزاع می شود.
حاجی این مطلب را با مثالی به شكل خوبی توضیح می دهند. می گویند: همه
اعراض- حتی مقوله كم و مقوله كیف- وجودشان وجود اضافی است؛ یعنی
وجودشان وجودی است كه در عالم عین تعلق دارد به وجودی دیگر. در باب
عرض می گوییم: عرض ماهیتی است كه اِن وُجِدَ وُجِدَ فی الموضوع؛ یعنی وجود
عرض وجود فی الموضوع است و اصلا نحوه وجود، وجود تعلقی است؛ یعنی تعلقْ
عین وجود آن است. ولی این مطلب اقتضاء نمی كند كه [تعلق و اضافه عین ماهیت
همه اعراض باشد. ] تعلق و اضافه به موضوع عین وجود [عرض ] است؛ یعنی وجود
نفسی عرض عین وجود تعلقی آن است، نه اینكه عرضْ وجودی دارد كه در مرتبه
ذاتْ تعلق به موضوع ندارد و بعد اضافه به موضوعْ عارض بر وجودش می شود [5].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 230
این مطلب، میان همه اعراض مشترك است. ولی در مورد خصوص مقوله
اضافه می گویند: در میان اعراض مقوله ای هست كه نه تنها وجودش وجود اضافی
به موضوع است، بلكه اصلا ماهیتش ماهیت اضافه و نسبت است، كه ابوت و بنوت
از این قبیلند.
وجود زمان نحوه وجودی است كه این اضافه خاص (تقدم و تأخر) از حاقِ ّ آن
انتزاع می شود. پس اگر می گوییم «تقدم و تأخر ذاتی زمان است» به این معناست كه
تقدم و تأخر از حاقّ وجود زمان انتزاع می شود، نه اینكه به معنای این باشد كه
تعریف زمان عبارت است از تقدم و تأخر؛ بلكه ماهیت زمان از مقوله كمّ است.
1 - . هردو تعبیر در كلمات مرحوم آخوند هست.
[1] - . این اشكال، به اصل مطلب نزدیك شده؛ یعنی اشكالات قبلی بدون توجه به این نكته بود كه تقدم و
تأخر ذاتی زمان و عین زمان است و از واقعیت زمان انتزاع می شود، ولی این اشكال با توجه به این نكته بیان شده است.
[2] - . در باب اضافه می گویند: ابوت و بنوت [متضایفین ] حقیقی اند و أب و ابن [متضایفین ] مشهوری اند.
[3] - . هردو تعبیر در كلمات مرحوم آخوند هست.
[4] - . یعنی ذاتیِ باب ماهیت باشد، جنس و فصل باشد.
[5] - . در اضافه های اعتباری [- برخلاف اضافه های حقیقی- عرضْ وجودی دارد كه در مرتبه ذاتْ تعلق
به موضوع ندارد. ] مثلا در اضافه كشتیبان به كشتی، وجود و حقیقت كشتیبان تعلق به كشتی ندارد و مستقل از وجود كشتی است. اما در اضافه صورت به ماده و یا اضافه عرض به موضوع، تعلق صورت به ماده و عرض به موضوعْ ذاتی وجود صورت و عرض است.