مرحوم آخوند در جواب می گویند: آنچه كه محال است تحقق امر معدومی است كه
شرایط معدومِ نامتناهی دارد. مثال ساده اش این است: فرض كنید می خواهیم سنگی
را از زمین برداریم. زید می گوید من آنوقت در این كار شركت می كنم كه عمرو هم
بیاید، عمرو هم می گوید من آنوقت شركت می كنم كه بكر بیاید، بكر هم می گوید من
آنوقت شركت می كنم كه خالد بیاید، و همین طور هر كسی آمدنش را مشروط به
آمدن شخص دیگری می كند الی غیرالنهایه. در اینجا هیچ وقت این سنگ از زمین
برداشته نخواهد شد؛ چون تحققِ برداشتن سنگ مشروط به وجود شرطی است كه
وجود ندارد و تحقق آن شرط هم مشروط به وجود شرطی است كه وجود ندارد، الی
غیرالنهایه. می شود قضیه شرطیه ای كه شرطش هیچ گاه تحقق پیدا نمی كند.
تسلسل در علل ایجابی را به این دلیل می گویند محال است كه علت ایجابی بر
معلول تقدم وجودی دارد؛ یعنی معلول وجود ندارد الاّ اینكه همین الان در مرتبه
قبل علتْ وجود داشته باشد و باز این علتْ وجود پیدا نمی كند مگر اینكه علتش در
مرتبه قبل وجود داشته باشد. حال اگر این سلسله منتهی بشود به علتی كه تقدم بر
همه معلولاتش دارد و هو بكلّ شی ء محیط
[1]، وجود اینها توجیه می شود، و اگر به
چنین علتی منتهی نشود هیچ وقت قابل توجیه نیست.
اما در علل اِعدادی مطلب این گونه نیست كه وجود معلول مشروط به وجود
شیئی باشد كه وجود ندارد و باید تحقق پیدا كند و باز وجود آن شرط هم مشروط به
شرط دیگری باشد كه وجود ندارد و باید تحقق پیدا كند، بلكه در اینجا وجود شی ءْ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 236
مشروط به شرطی است كه تحقق پیدا كرده و باز آن شرط هم مشروط به شرطی
است كه قبلا تحقق پیدا كرده و. . . .
این است كه می گویند آن برهانی كه در باب تسلسل ذكر شده، در اینجا جاری
نیست.
[1] - . [برگرفته از آیه 54 سوره فصّلت: الا انّه بكل شی ء محیط. ]