مرحوم حاجی می فرمایند: اینكه شما می فرمایید آن كه وجودش اضعف است
نمی تواند علت برای آن كه وجودش اقوی است واقع شود، این در علل ایجابی و
ایجادی صحیح است نه در علل اعدادی؛ و این مطلبی است كه خود شما در همه جا
می گویید.
توضیح اینكه: علت موجبه و موجِده- كه آن علتی است كه اشیاء را ایجاد
می كند- بدون شك باید از موجَد خودش اقوی وجودا باشد، ولی هیچ كس ادعا
نكرده كه حركت علت موجده است. علت مُعدّه نقشش فقط این است كه ماده را
مستعد و آماده می كند و مانعی ندارد كه چیزی كه اضعفُ وجودا است علت اعدادی
واقع شود برای چیزی كه اقوی وجودا است. این مثل این است كه بذری را كه من با
حركت دست خودم بر زمین می پاشم اگر در دست من باقی بود بدون شك هیچ
وقت نمی رویید و همین كه بذر را حركت دادم و زیر خاك قرار دادم علت می شود
برای اینكه آن بذر بروید، ولی این، علت ایجادی نیست بلكه علت اعدادی است.
علت ایجادی در مورد این بذر در صورتی كه علل مباشر را در نظر بگیریم، طبیعت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 152
زمین است، و اگر علل دورتر را در نظر بگیریم قوای غیبی حاكم بر زمین و همه
طبیعت است كه بالاخره به واجب تعالی منتهی می شود. قرآن می فرماید:
أَ فَرَأَیْتُمْ ما
تَحْرُثُونَ. `أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ اَلزّارِعُونَ [1]؛ نقش كشاورز نقش اعدادی است و نقش
خداوند نقش ایجادی.
پس اگر می گویند حركتْ علت حوادث است، مقصود این نیست كه علت
ایجادی است، بلكه مقصود این است كه علت اعدادی است، و اضعفُ وجودا بودن
در علل اعدادی اشكالی ندارد.
این ایرادها هم علی الظاهر با توجه به آنچه مرحوم آخوند در فصل بیستم
گفتند
[2]، جواب داده می شود. ما بعد كه برگشتیم در این مورد بحث می كنیم.
[2] - . آنجا كه در باب علت متغیر و ثابت فرمود كه قدما دو سلسله فرض می كردند، و بعد اشكالی كرد.