در
کتابخانه
بازدید : 1558009تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Collapse <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand جلسه پنجاه و هفتم جلسه پنجاه و هفتم
Collapse جلسه پنجاه و هشتم جلسه پنجاه و هشتم
Expand جلسه پنجاه و نهم جلسه پنجاه و نهم
Expand جلسه شصتم جلسه شصتم
Expand جلسه شصت و یكم جلسه شصت و یكم
Expand جلسه شصت و دوم جلسه شصت و دوم
Expand جلسه شصت و سوم جلسه شصت و سوم
Expand جلسه شصت و چهارم جلسه شصت و چهارم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این ایراد نیز كه ایرادی مبنایی است، به طور قطع بر مرحوم آخوند وارد نیست.

تصور حاجی در باب حركت توسطیه و قطعیه با تصور مرحوم آخوند فرق می كند، و آقای طباطبایی هم طوری حركت توسطیه را فرض كرده اند كه با آنچه آخوند می گوید فرق می كند، ولی آنچه مرحوم آخوند گفته طبق مبنای خودش صحیح است و مبنای صحیح هم همان مبنای مرحوم آخوند است.
بر مبنای آقای طباطبایی حركت توسطیه امری قراردادی است و در واقع ایشان آن حركت توسطیه مورد اختلاف آقایان را قبول ندارند، بلكه چیز دیگری را قبول دارند كه اسم آن را گذاشته اند حركت توسطیه و این یك اصطلاح است. ایشان وقتی می گویند حركت توسطیه، در واقع منظورشان یك قطعه از حركت قطعیه است و آن حركت توسطیه ای را كه در اینجا لازم داریم ایشان قبول ندارند. ایشان این طور می فرمایند كه اگر هواپیمایی از عراق به طرف ایران در حركت باشد اگر ما مراتب اجزای مكان را در نظر بگیریم این هواپیما در هیچ دو آنی در یك جا قرار ندارد. اگر طول هواپیما مثلا بیست متر باشد در هیچ دو آنی در یك بیست متر نیست، بلكه در هر آنی در بیست متر دیگری است؛ به این معنا كه در آنِ اول اگر در این بیست متر است در آنِ بعدی كه ذرّه ای جلو رفته دیگر هر جزئش در هر جزء از آن مكان كه بوده نیست و در جزء دیگری است. ولی اگر مكان را اوسع از متمكن در نظر بگیریم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 154
هواپیما در دو آن و بلكه در دو زمان هم در یك مكان هست؛ مثلا هواپیمایی كه از عراق به ایران می آید و بعد از گذشتن از مرز وارد منطقه قصرشیرین می شود، اگر این منطقه سی فرسخ امتداد داشته باشد و ما این سی فرسخ را یك مكان برای هواپیما در نظر بگیریم این طور می گوییم: هواپیما پنج دقیقه است كه در قصرشیرین است؛ یا اگر به اعتبار خاك ایران بگیریم مكان خیلی وسیع تر می شود و مثلا می گوییم هواپیما نیم ساعت است كه در خاك ایران است. در اینجا مكان حقیقی هواپیما بیست متر بیشتر نیست، ولی وقتی تمام خاك ایران را به منزله یك واحد در نظر بگیریم هواپیما نیم ساعت است كه در یك جاست و آن یك جا ایران است؛ یعنی بودن هواپیما بین مرز خسروی و تهران نیم ساعت استمرار دارد.
به این معنا، جسمی كه از این دیوار تا آن دیوار حركت می كند و حركتش یك دقیقه طول می كشد، بودنش بین این مبدأ و منتها یك دقیقه ادامه دارد و این از این باب است كه تمامِ از مبدأ تا منتها را یك مكان اعتبار كرده ایم. ولی مكان واقعی این جسم دائما لغزان است؛ یعنی اگر طول این جسم یك سانتی متر باشد در دو آن هم یك سانتی مترِ ثابت نداریم.
مطلبی كه آقای طباطبایی می فرمایند، صحیح است ولی چاره ای برای ما درست نمی كند. [طبق مطلب ایشان ] ما از اول تا آخر عالم را یك فضا فرض می كنیم و بعد می گوییم استمرار دارد، ولی در واقع هیچ وقت دو وضع فردی ثابت نداریم. پس حركت توسطیه ای كه ایشان قائل هستند مشكل را حل نمی كند.
اما مرحوم حاجی در واقع منكر حركت قطعیه است و به نقطه سیال معتقد است كه بعدا در مورد آن بحث می كنیم. در این مورد حاجی برمی گردد به همان نظریه شیخ و امثال او و می گوید: وقتی كه حركت حادث می شود، در واقع و نفس الامر امری حادث شده و آن امر استمرار دارد تا در یك جا پایان می یابد. حاجی این مطلب را كه یك امر تدریجیّ الوجود و سیالی هم- به نام حركت قطعیه- هست كه امتداد دارد به طول زمان، امری ذهنی می داند. این هم مبنای حاجی.
مرحوم آخوند حركت قطعیه را حقیقی می داند و در این جهت با آقای طباطبایی هم نظر هستند زیرا ایشان هم حركت قطعیه را حقیقی می داند، ولی تصور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 155
مرحوم آخوند از حركت توسطیه به صورت ماهیت كلی است [1]. مرحوم آخوند آنچه را كه واقعا موجود می داند حركت قطعیه است و در باب حركت توسطیه می گوید آن مراتب دائما در حال حدوث و فنا هستند ولی وقتی كه دائما در حال حدوث و فنا باشند ما می توانیم بگوییم كه كلی در اینجا استمرار دارد. ایشان درباب حركت توسطیه جز این به چیزی قائل نیست و لذا در اینجا می گوید: «آنچه ما به عنوان حركت توسطیه می گفتیم، در واقع یك امر اعتباری است نه حقیقی» . اینكه ماهیت كلی در ضمن افراد وجود دارد، یك امر اعتباری است، چون اولاً ماهیتْ وجود حقیقی ندارد و ثانیا افراد ماهیت كه عوض می شوند، در واقع و نفس الامر ماهیت از نظر فردی تغییر كرده است.
این نظیر یكی از اقسام استصحاب كلی است كه در «اصول» مطرح است. در آنجا می گفتیم اگر زید در اتاقی باشد و بعد از مدتی بیرون برود و مقارن رفتن او عمرو وارد شود و بعد عمرو بیرون برود و مقارن رفتن او بكر وارد شود، باز بعد از مدتی بكر بیرون برود و مقارن رفتن او خالد وارد شود، اگر در اینجا به دقت عقلی نگاه كنیم هیچ امر باقی ای نداریم، بلكه انسانهایی آمده اند و انسانهایی رفته اند، ولی اگر مقداری مسامحه عرفی بكنیم می توانیم بگوییم در این مدت انسان همیشه وجود داشته است؛ عرف این را می پذیرد. در باب استصحاب اگر در آمدن فرد دیگری شك كنیم می گوییم ما یقین داشتیم كه انسان در این اتاق وجود داشت حالا شك داریم كه انسان وجود دارد یا نه، استصحاب می كنیم و می گوییم وجود دارد، و عرف این را می پذیرد.
ولی به دقت عقلی، كلی طبیعی موجود است به عین وجود افراد و متكثر است به تكثر افراد، وحدتش تابع وحدت افراد است و كثرتش تابع كثرت افراد. پس اگر زید و عمرو و بكر و خالد هركدام دو ساعت در این اتاق بوده اند غلط است بگوییم «انسان» هشت ساعت اینجا وجود داشته است، بلكه باید بگوییم «انسانها» هركدام دو ساعت در این اتاق وجود داشته اند.
حركت توسطیه ای هم كه مرحوم آخوند می گوید یك مجاز عرفی است. پس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 156
آنچه مرحوم آخوند در اینجا گفته، بنا بر مبنای خودش است و بنا بر مبنای خودش حرف درستی است. اینكه ایشان در آخر كلامش فرموده «اما ماهیت، پس آن ماهیت امری اعتباری است» خواسته جواب شما را بدهد. یعنی اگر به ایشان بگویید شما قائل به حركت توسطیه شدید، ایشان جواب می دهد: حركت توسطیه ای كه ما گفتیم امری قراردادی و اعتباری است و آنچه كه حقیقتا وجود دارد حركت قطعیه است و در این حركت یك امر مستمر باقی واقعا وجود ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 157

[1] - . همان طور كه قبلا خواندیم و گفتیم، این نظیر یكی از انواع استصحابی است كه اصولیین می گویند كه كلی در ضمن فرد وجود دارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است