امور آنی الحصول هم دو قسمند: بعضی اصلا بقا ندارند؛ یعنی آنی الحصول و
آنی الفناءاند؛ یعنی در «آن» حاصل می شوند و در همان «آن» هم معدوم می شوند و
«آنِ» بعد، «آنِ» عدم آنهاست. مثلا اگر جسمی از مقابل یك خط واقعی
[1]عبور كند
اگر یك نقطه از این جسم را فرض كنیم، این نقطه به این خط می رسد و عبور می كند.
حال آیا این نقطه كه مقابل این خط قرار می گیرد، در زمانْ مقابل آن است یا در
«آن» ؟ چون این جسم در حال حركت است پس نقطه مفروض، در زمان مقابل خط
نیست، بلكه در «آن» مقابل آن است و در «آنِ» بعد در مقابل آن نیست
[2]. پس قسم
اول اموری می باشند كه آنی الحصول اند، اعم از اینكه آنی البقاء باشند یا
زمانی البقاء
[3].
[1] - . یعنی خطی كه به دقت عقلی خط باشد.
[2] - . بعدها خواهیم گفت كه تمام این مطالب برمی گردد به حركتها و حد و پایان حركتها. همین «وصول» و «تلاقی» یعنی پایان حركت. پایان حركت مانعی ندارد كه در لا زمان باشد چون حدی است كه با حدی منطبق می شود.
[3] - . [استاد قسم دوم یعنی آنی الوجودِ زمانی البقاء را توضیح نداده اند. ]