در
کتابخانه
بازدید : 1557376تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Collapse <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand جلسه پنجاه و هفتم جلسه پنجاه و هفتم
Expand جلسه پنجاه و هشتم جلسه پنجاه و هشتم
Collapse جلسه پنجاه و نهم جلسه پنجاه و نهم
Expand جلسه شصتم جلسه شصتم
Expand جلسه شصت و یكم جلسه شصت و یكم
Expand جلسه شصت و دوم جلسه شصت و دوم
Expand جلسه شصت و سوم جلسه شصت و سوم
Expand جلسه شصت و چهارم جلسه شصت و چهارم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد ایشان می گوید: شما میان ذاتیات وجود و ذاتیات ماهیت اشتباه نكنید! اگر ما می گوییم: «سیلانْ ذاتی جوهر عالم طبیعت است» این ذاتی را با ذاتی باب ماهیت اشتباه نكنید و نگویید پس وقتی كه ما عالم طبیعت را در ضمن اجناس و فصولش تصور می كنیم باید از جمله ذاتیاتش سیلان هم باشد، در صورتی كه چنین نیست.

مثلا وقتی ما انسان را كه یكی از جواهر عالم طبیعت است تعریف می كنیم می گوییم:

«جوهر جسمانی نامی متحرك بالاراده ناطق» ، همه ذاتیاتش را بیان می كنیم ولی سیلان در آن نیست.
آخوند می گوید: اشتباه نكنید! ما اصالة الوجودی هستیم و برای خود وجودْ حقیقت قائل هستیم؛ اینكه سیلان ذاتی وجود باشد غیر از این است كه ذاتی ماهیت باشد. وجود عین واقعیت و عین نفس الامریّت است و اصلا قابل اینكه به ذهن بیاید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 167
نیست؛ یعنی محال است كه ذهن بتواند وجود را مستقیما ادراك كند [1]. خواه ناخواه هرچه كه ذهن انسان از وجودات تعقل می كند، ماهیات آن وجودات است كه این ماهیات در واقع به منزله لوازم انتزاعی از آن وجودات است. وقتی ذهن انسان با انحاء وجودات در خارج برخورد می كند صورتهایی از این وجودات در ذهن انسان نقش می بندد، كه این صورتها در عین اینكه به نحوی انطباق با آن وجودات دارد، ولی همه احكامشان با هم یكی نیست، بلكه امر محسوس (یعنی عینیت و امر خارجی) با امر معقول متغایر و مختلف است. بعد ایشان برای اینكه از ما رفع استعجاب بشود می گوید: ما خیلی وقتها می بینیم كه حكم وجود با حكم ماهیت متغایر است؛ مثلا در تعریف جوهر می گویند «ماهیتی است كه إن وجد فی الخارج وجد لا فی الموضوع» ، این یعنی اینكه: «وجود عینی جوهر حتما باید لا فی الموضوع باشد» ، ولی صرف ماهیت جوهر كه در ذهن آمده مانعی ندارد فی الموضوع باشد و عارضی باشد از برای ذهن. مثال دیگر اینكه: اشیاء به حسب وجود متصف می شوند به اشدیت و اضعفیت، در صورتی كه از نظر ماهیت متصف به چنین صفاتی نمی شوند. به هرحال مكرر در این كتاب گفته شده است كه احكام وجود با احكام ماهیت فرق می كند.

[1] - . اینجا بحث علم حصولی است؛ اینكه وجودْ به علم حضوری مستقیما درك می شود، بحث دیگری است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است