در
کتابخانه
بازدید : 1556485تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Collapse <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand جلسه پنجاه و هفتم جلسه پنجاه و هفتم
Expand جلسه پنجاه و هشتم جلسه پنجاه و هشتم
Collapse جلسه پنجاه و نهم جلسه پنجاه و نهم
Expand جلسه شصتم جلسه شصتم
Expand جلسه شصت و یكم جلسه شصت و یكم
Expand جلسه شصت و دوم جلسه شصت و دوم
Expand جلسه شصت و سوم جلسه شصت و سوم
Expand جلسه شصت و چهارم جلسه شصت و چهارم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد به مناسبت این مطلب كه ذاتیات و احكام وجود (نفس عینیت) غیر از ذاتیات و احكام ماهیتی است كه در عقل می آید، وارد مبحث دیگری می شوند و در آخر هم به اینكه به چه مناسبتی وارد این مبحث شده اند اشاره ای می كنند. می گویند: بدان كه بسیاری از اشیاء عالم، معقولشان مماثل با محسوسشان نیست.
توضیح اینكه: ما كه قائل به وجود ذهنی هستیم قهرا باید بگوییم: «شی ء در خارج ماهیتی دارد و وجودی و ماهیت شی ء در ذهن وجود پیدا می كند، پس آنچه كه در ذهن است با آنچه در خارج است، از نظر ماهوی وحدت دارد» . این مطلب اشكالاتی را به وجود آورده كه از آنها جواب داده شده است. عمده این اشكالات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 168
آن دو اشكال معروف است كه:
فجوهر مع عرض كیف اجتمع
أم كیف تحت الكیف كل قد وقع [1]
همان اشكالی [2]كه به قول حاجی: «جعل العقول حیاری و الافهام صرعی فأخذ كلٌ مهربا» .
مرحوم آخوند و اتباع ایشان اشكال وجود ذهنی را به نحوه خاصی حل كرده اند. گفته اند: آنچه كه در ذهن است ماهیت شی ء خارجی است به حمل اوّلی، نه به حمل شایع؛ به عبارت دیگر: امر ذهنی عین ماهیت شی ء خارجی هست، ولی مصداق ماهیت شی ء خارجی نیست، و بینهما بونٌ بعید.
در بعضی از معانی معقوله اشكال قوی تر و شدیدتر می شود. حاجی در حاشیه تعبیر خوبی كرده اند، گفته اند: «در سایر اشیاء اختلاف وجود ذهنی با وجود عینی نظیر اختلاف لابشرط و بشرط شی ء است ولی در بعضی موارد اختلاف وجود ذهنی با وجود عینی از قبیل اختلاف بشرط لا و بشرط شی ء است» ؛ یعنی خیلی تباین دارند؛ مثل تصور عدم [3]. آیا وقتی كه ما عدم را تصور می كنیم عدم را تصور كرده ایم یا تصور نكرده ایم؟ فرض این است كه تصور كرده ایم. «عدم را تصور كرده ایم» یعنی چه؟ یعنی در ذهن خودمان به عدم وجود داده ایم. پس عدم وجود پیدا كرده است.

ببینید چقدر تفاوت است میان آنچه كه ما مصداق عدم اعتبار می كنیم [4]و آنچه كه ما به عنوان عدم در ذهن داریم! امور دیگری هم هست كه از همین قبیل است و معقول آنها مضادّ است با نحوه وجود عینی آنها و حتی با نحوه وجود حسی و خیالی شان.

مثلا مقادیر چنین اند؛ مقدار و كمیت در خارج وجود دارد، و در حس و خیال هم وجود پیدا می كند؛ یعنی مثلا وقتی شما این مدرسه را در ذهن خودتان می آورید، آن متصوَّر شما دارای همین ابعاد (طول و عرض و عمق) است، و حتی متصف می شود به اكبریت و اصغریت، یعنی متخیَّل شما گاهی بزرگتر است و گاهی كوچكتر [5]. ولی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 169
شما مفهوم كلیِ مقدار را هم تعقل می كنید [6]، مثل وقتی كه می گویید «موضوع علم هندسه مقدار است» . در اینجا شما كلیِ مقدار را تعقل كرده اید و كلی مقدار تقدّر ندارد؛ چون ثابت شده است كه هیچ مفهوم كلیِ دارای تقدر نیست. پس مفهوم كلی مقدار در ذهن شما مجرد از مقدار است؛ یعنی در عین اینكه مقدار است، غیر متقدّر و مجرد از مقدار است. پس ببینید معقول آن با محسوسش چقدر تفاوت دارد!
حركت، زمان و قوه نیز اموری هستند كه وجود معقولشان با وجود محسوس و عینی شان صد درصد تباین دارد؛ چون همین كه مثلا حركت را تعقل كردیم، تعقل مساوی است با ثبات (یعنی لاحركة) ؛ یعنی در عین اینكه حركت ذهنی ما معقولِ حركت است، «لاحركة» است.
البته این مثالها اشكال بیشتری از آنچه كه در جاهای دیگر وجود دارد ندارد، فقط ایشان خواسته است تنبه بدهد به این مطلب كه بسیاری از اشیاء، معقولشان با محسوسشان مخالف است، و به تعبیر حاجی «مخالف است در حد تباین، نه آن نوع مخالفتی كه همیشه هر وجود ذهنی با وجود عینی دارد» . خلاصه ایشان فصلی هم در این زمینه بحث كرده اند كه البته بحث جوهری و مهمی در این باب نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 170

[1] - . [شرح منظومه حاجی سبزواری، بخش حكمت، مقصد اول، فریده اولی، غرر فی الوجود الذهنی. ]
[2] - . [در شرح منظومه عبارت «جعل العقول. . . » مربوط به اشكال دوم است كه در مصرع دوم بیان شده است. ]
[3] - . البته مثال عدم را اینجا ذكر نكرده اند.
[4] - . عدمْ مصداق عینی ندارد.
[5] - . مثل موقعی كه اتاقی را و خانه ای را كه بر آن اتاق مشتمل است، تصور می كنید.
[6] - . در مثالهای قبل مدرسه و اتاق مصداق مقدار را تصور كرده بودید.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است