در
کتابخانه
بازدید : 1556823تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Collapse <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand جلسه پنجاه و هفتم جلسه پنجاه و هفتم
Expand جلسه پنجاه و هشتم جلسه پنجاه و هشتم
Expand جلسه پنجاه و نهم جلسه پنجاه و نهم
Expand جلسه شصتم جلسه شصتم
Expand جلسه شصت و یكم جلسه شصت و یكم
Expand جلسه شصت و دوم جلسه شصت و دوم
Collapse جلسه شصت و سوم جلسه شصت و سوم
Expand جلسه شصت و چهارم جلسه شصت و چهارم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ایشان جواب را با عباراتِ شاید زیادتر از طبق معمول ذكر می كنند. می فرمایند: در مورد بعضی از اشیاء اصلا این سؤال معنی ندارد؛ چون اختصاصش به زمان خودش ذاتی آن است، یعنی عین ذات آن است، و الذاتیُّ لا یُعلّل. مثلا خود اجزاء زمان؛ زمان حقیقتی است [1]كه اجزائش بعضی بر بعضی تقدم دارند و بعضی از بعضی تأخر؛ دیروز بر امروز تقدم دارد و امروز بر فردا، فردا از امروز متأخر است و امروز از دیروز. حال اگر كسی سؤال كند «ترتیب بین دیروز و امروز و فردا معلول چه علتی است؟ چرا آن قطعه از زمان در دیروز قرار گرفته و مقدم شده بر امروز و چرا این قطعه از زمان مؤخر از آن است؟ اگر آن به جای این بود و این به جای آن، چه مانعی داشت؟ » جوابش روشن است. كسی كه این سؤال را می كند تصور صحیحی از واقعیت زمان و از اینكه تقدم و تأخرِ مراتب زمان ذاتی آنهاست ندارد. تقدم و تأخر، ذاتی مراتب زمان است؛ یعنی دیروز بودنِ دیروز و هویت آن قطعه از زمان كه نامش دیروز است با مقدم بودن بر این قطعه دیگر كه اسمش امروز است هردو یكی است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 203
نه اینكه هویت دیروز مستقل از مرتبه اش وجود داشته باشد كه بعد سؤال كنیم این واقعیت چرا در این مرتبه است و در مرتبه قبل یا بعدش نیست؟ این سؤال [مبتنی ] بر این تصور است كه این [جزء از زمان ] می تواند خودش باشد و در مرتبه قبل یا بعد هم باشد. ولی اگر كسی این حقیقت را دریابد كه اینكه این [جزء از زمان ] خودش باشد، با مرتبه اش و ترتیبش و ترتبش و تقدمش و تأخرش یك چیز است، دیگر جایی برای این سؤال باقی نمی ماند.
ما مثال دیگری اضافه می كنیم: اگر سنگی را از سقف رها كنیم مسافتی را طی می كند تا می رسد به زمین. ما در ذهن خودمان می توانیم مثلا این پنج متر فاصله را به پنج قطعه تقسیم كنیم. این سنگ وقتی حركت می كند اول یك مترِ اول را طی می كند، بعد یك متر دوم، بعد یك متر سوم تا می رسد به یك متر پنجم [2]. حال اگر كسی این طور سؤال كند: «چرا در این حركتْ یك مترِ اول بر یك متر دوم تقدم دارد و یك متر دوم از یك متر اول متأخر است؟ حال كه قرار است فاصله بین این مبدأ و منتها طی شود چه اشكالی دارد اول یك مترِ پنجم طی شود و بعد یك متر اول؟ » ، در جواب می گوییم: اگر ما این حركت را با این مشخِّصات شناختیم، یعنی حركتی كه مبدئش این سقف است و منتهایش این زمین، دیگر این مراتبِ میان اجزاء این حركتْ ذاتی این حركت است؛ یعنی این حركت نمی تواند این حركت باشد جز اینكه این مراتب به همین ترتیب قرار بگیرند.
خلاصه ایشان می فرمایند اگر ما درباره اختصاص اشیاء به وقت خاص بحث كنیم، در بعضی از اشیاء جای این سؤال نیست، مثل اجزاء زمان كه اختصاص هر جزء از زمان به وقت خودش همان اختصاص خودش به خودش است؛ چون زمانْ زمانی است به ذات خودش؛ یعنی اختصاص هر مرتبه از زمان به جایگاه خودش ذاتی آن است. پس در زمان این سؤال مطرح نیست.
بعد می فرماید: بله این سؤال در امور زمانی می تواند مطرح باشد. مثلا بگوییم:

چرا حادثه امروزی نسبت به حادثه دیروزی متأخر است و حادثه دیروزی نسبت به حادثه امروزی مقدم است؟ ایشان در ابتدا می گویند: بله در این گونه امور [اختصاص امر زمانی به زمان خاص خودش ] ناچار معلَّل به علتی است ماوراء
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 204
ذات خودش، ولی این علتِ ماوراء ذات منتهی می شود به علتی كه ذاتی باشد. به عنوان مثال درسی كه در هفته گذشته گفته شده است تقدم دارد بر درسی كه این هفته گفته شده است. اگر ما نظر به ماهیت این درس بكنیم مانعی ندارد كه درس آن هفته درس آن هفته باشد ولی در این هفته گفته می شد (یعنی عین همان درس در این هفته واقع می شد) ، پس معلَّل است به علت خاص [3]؛ یعنی لابد علتی اقتضا كرده است كه درسی كه در هفته پیش گفته شده است در آن وقت واقع بشود. حال نقل كلام می كنیم به آن علت- كه قهرا در آن وقت حادث شده بوده و اگر در این هفته حادث شده بود آن درس هم در این هفته گفته می شد- و می گوییم: «چرا آن علت در این هفته واقع نشد؟ » ممكن است آن علت هم معلَّل به علت دیگری باشد. باز نقل كلام به آن علت می شود. در نهایت امر باید همه علتهایی كه سبب شده اند این درس در آن هفته واقع بشود منتهی بشوند به علتی كه آن علت، در آن هفته واقع شدنش ذاتی آن باشد؛ مثلا آخرش برگردد به خود زمان؛ در اینجا می گوییم آن زمان كه بودنش در آن وقت ذاتی آن است اقتضاء كرد معلول خاصی را و آن معلول معلول دیگری را و این سبب شد كه آن درس در آن هفته واقع بشود.
این جوابی است كه ایشان در ابتدا می دهند و فی حدّ ذاته حرف درستی هم هست، ولی بعد به درجه بالاتری صعود می كنند كه عرض خواهیم كرد.

[1] - . در وجود زمان شكی نیست؛ حالا حقیقت زمان هرچه می خواهد، باشد.
[2] - . البته باز هر یك متری هم میان اجزائش و همچنین اجزاء اجزائش تقدم و تأخر وجود دارد.
[3] - . ولو اینكه جزء علت باشد؛ لازم نیست تمام علت باشد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است